چاپلوسی کردن
معنی کلمه چاپلوسی کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چاپلوسی کردن
ایجاد فرقه شخصیت پیرامون رهبر فرقههای سیاسی یکی از محوریتهای اصلی اعمال ویژگی پنجم از شش ویژگی سیستمهای اقتدارگراست که توسط فریدریش و برژینسکی معرفی شدند. بهطور کلی یک فرقه شخصیت وقتی به وجود میآید که شخص از وسایل ارتباط جمعی، تبلیغات سیاسی یا دیگر روشها بهره میگیرد تا از خود شخصیتی ایدهآل، قهرمانانه، و گاهی شبه خدایی ایجاد کند. این کار بیشتر از طریق چاپلوسیها و ستایشهایی که امکان انتقاد کردن از آنها وجود ندارد انجام میشود. جامعهشناس ماکس وبر طبقهبندی سه جانبه از حاکمیت ارائه کرد که در آن فرقه شخصیت مشابه آن چیزی است که وبر از آن به عنوان حاکمیت کاریزماتیک یاد میکند. یک فرقه شخصیت مشابه اسطوره پرستی است، با این تفاوت که فرقه شخصیت توسط وسایل ارتباطات جمعی و تبلیغات رسانهای ایجاد میشود. فرقههای شخصیت در ابتدا در ارتباط با رژیمهای اقتدارگرا تعریف شد. این رژیمها به دنبال این بودند که جامعه را به سمت عقاید افراطی بکشانند بیشتر یک رهبر در ارتباط با این انتقال انقلابی قرار میگرفت و با او به عنوان هدایتگر خیرخواه ملت یاد میشد که بدون او این انتقال به سمت آینده بهتر رخ نخواهد داد. این موضوع بهطور کلی توجیهگر رویش فرقههای شخصیتی بود در جامعههای اقتدارگرا در طول قرن بیستم بود. نمونههایی از چنین فرقههای شخصیتی عبارتند از، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی و ژوزف استالین.
شواهد مهم دیگر از ادعای اوزبیوس مبنی بر پایان دادن به قربانی کردن پشتیبانی نمیکند. کنستانتین در «نامه ای به استانهای شرقی» هرگز از هیچ قانونی در مورد قربانیها نام نمیبرد. ارینگتون میگوید که عموماً دیده میشود که هدف «نامه» چاپلوسی و ستایش مسیحیان، نشان دادن تعهد شخصی امپراتور به آرمان آنها و در عین حال جلوگیری از جنگ صلیبی علیه بیایمانان است.: 312 باستانشناس لوک لاوان مینویسد که رسم قربانی خون از قبل در حال کاهش بود، همانطور که ساخت معابد جدید نیز رو به کاهش بود، اما به نظر میرسد که این امر ارتباط چندانی با ضد پیگنیسم بودن کنسانتین نداشته باشد.: xlvii دریک میگوید کنستانتین شخصاً از قربانی کردن متنفر بود و تعهد شرکت در آنها را از فهرست وظایف مقامات امپراتوری حذف کرد، ا ما شواهدی مبنی بر ممنوعیت واقعی قربانی کردن ناچیز است، در حالی که شواهدی مبنی بر ادامه عمل آن بسیار زیاد است.: 6