جملاتی از کاربرد کلمه چار و چدر
برون از چار و نُه در چار و نُه پیداست یار من به هریک رو کنم از شش جهت گردد دچار من
دوران شماست ای برادر آری ما را به سه چار و پنج خدمت داری
پیش در تو هر نفس از هوس دهان تو بوسه زنم بر آستان، یک دو سه چار و پنج و شش
همی تا برآید سه و چار و پنج یکی بگذرد زین سرای سپنج
خوش آنکه خواهم زان صنم بوسه پی تسکین غم دو یا یکی و او از کرم بخشد سه چار و پنج و شش
گفته به وعده گه گهی یک شب از آن تو شوم روز گذشته در میان، یک دو سه چار و پنج و شش
خراباتی شو و مستانه درکش شراب شوق پی چار و سه و شش