چار ابرو شدن

معنی کلمه چار ابرو شدن در لغت نامه دهخدا

چارابرو شدن. [ اَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دمیدن موی بر پشت لب. رجوع به چار ابرو شود.

معنی کلمه چار ابرو شدن در فرهنگ فارسی

دمیدن موی بر پشت لب .

جملاتی از کاربرد کلمه چار ابرو شدن

نو خطان را خط پشت لب کلید عشرت است آیت رحمت بود معشوق چار ابرو مرا
ندارم سیدا از ساده رویان آتشی در دل مرا غمهای آن معشوق چار ابرو بسوزاند
کمان ابرو جوانان کمانها چو چار ابرو نمایان بی گمانها
چه آبی، مست و تند و عربده جو شده از چارموجه، چار ابرو
ز حسن کامل آن دلربایی چار ابرو کدام دل که نه در چارسوی رسوایی است
جنگ دو شمشیر از دو ابروی او اوج یافت تیغها گردد علم روزی که چار ابرو شود
خم طاق رواقش بسته از مو نمایان چون جوان چار ابرو