چادر چب

معنی کلمه چادر چب در لغت نامه دهخدا

چادرچب. [ دَ/ دُ چ َ ] ( اِ مرکب ) چادرشب. رجوع به چادرشب شود.

معنی کلمه چادر چب در فرهنگ فارسی

چادر شب

جملاتی از کاربرد کلمه چادر چب

از جمله ویژگی‌های سیاه چادر می‌توان به خواص فیزیولوژیکی موی بز اشاره کرد که برخلاف بقیه مواد در گرما منقبض و در سرما منبسط می‌شود و این به کاربرد ممتاز آن در سیاه چادر کمک کرده تا در تابستان منافذ سیاه چادر باز شده و هوای سیاه چادر خنک شود و در زمستان منافذ آن بسته شده تا از ورود سرما و باران جلوگیری شود.
در افتتاحیه بازی‌های آسیایی پکن ۱۹۹۰، در رژهٔ رسمی کاروان ایران، زنان ورزشکار ایرانی با چادر سیاه رژه رفتند.
بعد از اجرا در مناسبتهای خصوصی مختلف، او آلبوم خود را با نام چادر گلنار در سال ۱۹۹۴ منتشر ساخت. اگرچه اینکار او زیاد موفق نبود. در این زمان او اجراهای خود را برای کسب تجربه بیشتر در مجالس خصوصی و عروسی‌ها گسترش داد. در آلبوم عروس گلها (۱۹۹۸)، که یکی از کارهای خوب او محسوب می‌شود، او شهرت را به دست آورد. در این آلبوم، حبیب خواننده ایرانی لیلا فروهر را دعوت به خواندن آهنگ متن این آلبوم به صورت یکجا کرده بود.
هوای چادر حرارت داشت و گفتند کنار بحر ارم هوایش خوب است.
بلی چون عشق در سر کارت آرد ز جوشن سوی چادر یارت آرد
بیشتر ایستگاه‌های تحقیقاتی قطب جنوب اردوگاه‌های فصلی هستند. نوع اردوگاه می‌تواند متفاوت باشد. در برخی از آنها از ساختمان‌های دائمی استفاده می‌شود. در حالی که در برخی دیگر از چادر استفاده می‌شود که برای فعالیت‌های کوتاه مدت هستند. اردوگاه‌ها برای کاربردهای متفاوتی -از تدارکات تا پژوهش‌های علمی- استفاده می‌شوند.
چه رنگست کاید همی بوی خوش یکی پرنیان چادر از وی بکش
سفیده رخ از چادر شب نمود نقاب شب تیره از هم گشود
روزی رضاخان و حاج مهدی سلطان، هر دو، با گروهی از افراد خود از راه چلاو به کوه‌های علی‌آباد رفته بودند. وقتی رضاخان و افرادش پایین کوه چادر زدند، تیراندازی یاران حاج مهدی سلطان آن‌ها را فراری داد که این امر موجب کدورت میان این دو نفر شد.
و در ضمن خواندن اشعار خطاب به حضرت مى گفت : آقا جان ، در اين سرزمين خيمه ها وچادرها زيادند و ما نمى توانيم همه آنها را يك به يك بگرديم تا خيمه شما را پيدانماييم . اما شما مى دانيد خيمه و چادر كاروان ما كجاست ، شما به عنايتى بفرماييد، شمابه ما سر بزنيد. همه افراد گريه مى كردند و اشك مى ريختند. بعد هم يكى از برادرانديگر توسلى به حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام پيدا نمود و خطاب به يوسفبيابانگرد زهرا عجل الله تعالى فرجه الشريف گفت : آقا، شما به روضه عمويتانخيلى علاقه داريد و خودتان سفارش به خواندن اين روضه كرده ايد...
شد چو مجنون بادپیما توسنش وز گرد آن همچو لیلی آسمان جا در سیه چادر گرفت
هر دم از شرم طیلسان تو چرخ در سر مشتری کشد چادر
گلست و لاله چو والای سرخ و اطلس آل لباس شاهد باغ و شکوفه اش چادر
چادر چو دید از آدم ابلیس کرد رد آدم نداش کرد تو ردی نه ما ردیم
ای ستم‌کش گشت در کنج خرایه منزلت چادر از بهر اسیری کن به سر ای خون‌جگر
تئلئوت‌ها زمانی بخشی از مردم تئلئ بودند. آنها تحت حکومت ترکان خاقانت قرار گرفتند. نزدیک اواخر قرن شانزدهم میلادی جمعیت آنها به ۴۰۰۰ چادر رسیده‌است.
لاجرم پیش رفتم و افسار مادیان را به گوشه‌ای بستم و با آن هیئت ژولیده وارد چادر شدم.
بالجمله ؛ ايشان را وداع كرد و به صبر و شكيبائى ايشان را وصيّت نمود و فرمان دادتا چادر اسيرى بر سر كنند و آماده لشكر مصيبت و بلا گردند، و فرمود بدانيد كهخداوند شما را حفظ و حمايت كند و از شرّ دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را به خير كندو دشمنان شما را به انواع عذاب و بلا مبتلا سازد و شما را به انواع نِعَم و كرم مُزد وعوض كرامت فرمايد، پس زبان به شكوه مگشائيد و سخنى مگوئيد كه از مرتبت و منزلتشما بكاهد، اين سخنان بفرمود و روبه ميدان نمود.
به هرمز گفت برخیز و برون آی به چادر در شو و در موزه کن پای
یکی چادر نو به سر در کشید بدان تا رخ جان ستان راندید