چادرسوز. [ دَ / دُ ] ( نف مرکب ) پرده سوز. آنکه پرده نقاشی را بسوزد : چو نقش حیله بر چادر نشانی بدان نقاش چادرسوز مانی.نظامی.
معنی کلمه چادر سوز در فرهنگ فارسی
پرده سوز آنکه پرد. نقاشی را بسوزد ٠
جملاتی از کاربرد کلمه چادر سوز
كه همراه دوستم به صحرا رفتيم . اتفاقا در بيابان راه را گم كرديم ناگهان ! در سمتراست راهمان ، در آن صحراى سوزان حجاز خيمه اى نظر ما را جلب كرد، به سوى آن خيمهرفتيم . وقتى رسيديم ، سلام داديم . بانوى باحجابى از چادر بيرون آمد، جواب سلام مارا داد و پرسيد: