معنی کلمه پیه کردن در لغت نامه دهخدا پیه کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بالیدن و شحم و لحم بهم رسانیدن : گفتی مرا به رشته جان آتش افکنم چون شمع میکند دل من زین نشاط پیه.جامی.
معنی کلمه پیه کردن در فرهنگ فارسی ( مصدر ) بالیدن و گوشت و پیه بهم رسانیدن شحم و لحم بهم رسانیدن : گفتی مرا برشت. جان آتش افکنم چون شمع می کند دل من زین نشاط پیه ( جامی )
جملاتی از کاربرد کلمه پیه کردن گرگ را بر میش کردن قهرمان، باشد ز جهل گربه را بر پیه کردن پاسبان، باشد خطا