پیمبر زاده
معنی کلمه پیمبر زاده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پیمبر زاده
در گلستانی که هر خارش پیمبر زادهست میوه هیچیم ما وز نخل بیبر زادهایم
جانها فدای جانت ای زاده پیمبر تو در بغل گرفتی حر شهید را سر
دو گهر دان پیمبری و کرم زاده از کان کاینات بهم
شکست شمر لعین حرمت پیمبر را به قتل زاده زهرا گرفت خنجر را
آن ملک زاده که با شاه جهانش به جهان هم چو داوود و سلیمان پیمبر گیریم
چون شناخت نصرانی زاده پیمبر را رشک شط جیحون ساخت اشک دیده تر را