پیمان نماینده

معنی کلمه پیمان نماینده در لغت نامه دهخدا

پیمان نماینده. [ پ َ / پ ِ مان ْ، ن ِ ی َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) عهد کننده.عقیه ، معاقد؛ عهد و پیمان نماینده. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه پیمان نماینده در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه عهد کند : معاقد عهد و پیمان نمایند٠
عقیه معاقد

جملاتی از کاربرد کلمه پیمان نماینده

در سال ۱۹۰۴، ناخدا اس. جی ناکس به عنوان نخستین نماینده انگلیس در کویت گماشته شد. وضعیت پیمانهای یادشده بعداً با پیمان ۱۸۹۹ با توافق‌نامه‌های کوچک دیگری دنبال شد که نقش انگلیس در این کشور را (از جمله مدیریت مروارید و منابع نفتی آن) تقویت کرد.
بر پایه این مذاکرات، کاظمی صبح نهم شهریور ۱۳۱۴ راهی ژنو شد تا در آنجا با نماینده دولت عراق برای تنظیم عهدنامه‌های لازم جهت رفع اختلافات طرفین مذاکره کند. اما در ادامه مذاکرات، ایران سرانجام ناچار به پذیرش توافق ۱۹۱۳ شد. در ازای آن، عراق به پیمان نظامی سعدآباد پیوست و در تیر ۱۳۱۶ هیئتی به ریاست ناجی اصیل، وزیر خارجه خود به تهران فرستاد که علاوه بر امضای پیمان سعدآباد، سه معاهده دیگر نیز با ایران امضا کند: «عهدنامه سرحدی»، «عهدنامه مودت» و «عهدنامه تسویه مسالمت‌آمیز اختلافات».
جفرسون به عنوان نماینده ویرجینیا در کنگره کنفدراسیون منصوب شد که پس از پیمان صلح با بریتانیای کبیر در سال 1783 سازماندهی شد.او تشكيل كميته ايالات را توصيه كرد تا خلاء قدرت را در زماني كه كنگره در تعطيل بود پر كند.کمیته زمانی که کنگره به تعویق افتاد تشکیل جلسه داد، اما اختلاف نظرها باعث ناکارآمدی آن شد.
علی الظاهر خواسته حاکم در تطابق با خواسته شاه تهماسب دوم بود که تازه تاجگذاری کرده بود و نماینده‌ای برای امضای پیمان اتحاد و حفاظت به روسیه فرستاده بود.