پیغام دار

معنی کلمه پیغام دار در لغت نامه دهخدا

پیغام دار. [ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب )که پیغام دارد. حامل پیغام. پیغام آور :
چو آورد پیش سکندر نهاد
به پیغام داران زبان برگشاد.نظامی.

معنی کلمه پیغام دار در فرهنگ عمید

کسی که پیامی با خود دارد، حامل پیغام، دارندۀ پیغام.

معنی کلمه پیغام دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که پیغام دارد حامل پیغام پیغام آور : چو آورد پیش سکندر نهاد به پیغام داران زبان بر گشاد. ( نظامی )

جملاتی از کاربرد کلمه پیغام دار

مژده وصلش اگر داری صبا پیش این مهجور پیغامی بده
اشارت چنان آمد از شهریار که پیغامی ار نیک داری بیار
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ، سخت دار و دست محکم در این پیغام زن که بتو فرستادم، إِنَّکَ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۴۳) که تو بر راه راستی.
برج‌هایی مانند فانوس‌های دریایی، برج‌های زنگ دار و برج‌های پیغام رسان، برای ارتباط در فاصله‌های دور تر مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.
در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر یا رئیس‌جمهور را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه آزادی‌خواهانهٔ ایرانیِ جنگلی‌های اصیل، با کمونیستهای تازه‌وارد نمایان شد. با حمایت بلشویکهای روس، انقلابی‌های سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیست‌ها به دلیل تضاد اعتقادی چون مالکیت خصوصی را برنمی‌تافتند متعرض مالکان و زمین داران می‌شدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ به همراه حسن خان آلیانی به‌عنوان اعتراض از رشت به صومعه سرا سپس به زیده آلیان فومنات رفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویک‌ها را قبول کند».
تعظیم پیام دل آگاه نگه دار پیغام دل خویش مگو آه نگه دار
فرمانده راننده‌اش «نیک» را مأمور می‌کند که به اُفرد بگوید بعضی عصرها به دفتر کار او برود. این کار از لحاظ حکومت غیرقانونی است، ولی اُفرد با این وجود به دفتر فرمانده می‌رود و با او یک بازی با واژگان به نام اسکرابل (Scrabble) بازی می‌کند. فرمانده به اُفرد می‌گوید شب‌های دیگری هم پیش او برود و اُفرد هم به این کار ادامه می‌دهد. نیک رانندهٔ فرمانده نقش پیغام‌رسان این ملاقات‌های پنهانی را به عهده دارد. افرد متوجه می‌شود فرمانده رابطهٔ چندانی با همسرش ندارد و جویای کسی است که بتواند با او صحبت کند. فرمانده در این ملاقات‌ها به اُفرد اجازه می‌دهد کتاب بخواند. دامنهٔ این رابطه کم‌کم گسترش پیدا می‌کند و یک شب فرمانده به اُفرد لوازم آرایش (برای عبور از ایستگاه‌های بازرسی) و یک شنل آبی متعلق به همسرش را می‌دهد، و او را با خود به محلی می‌برد که فرماندگان برای تفریح و رابطهٔ نامشروع با زنان به آنجا می‌روند. اُفرد متوجه می‌شود زنی که پیش از او کلفت این خانه بوده، رابطهٔ مشابهی با فرمانده داشته و پس از آن که همسر فرمانده به این رابطه پی برده با دار زدن خودش را در اتاقش کشته‌است.