پیشین نماز

معنی کلمه پیشین نماز در لغت نامه دهخدا

پیشین نماز. [ ن َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پیش نماز. امام که پس او نماز گزارند و او را پیشنماز نیز خوانند. ( آنندراج ). امام جماعت. || ( اِ مرکب ) نماز پیشین :
چنین گفت هنگام پیشین نماز
نبودی چنین پیش آتش دراز.فردوسی.

معنی کلمه پیشین نماز در فرهنگ عمید

نماز پیشین، نماز ظهر.

معنی کلمه پیشین نماز در فرهنگ فارسی

۱- ( صفت اسم ) امامی که پس او نماز گزارند امام جماعت پیشنماز . ۲- ( اسم ) نماز پیشین : چنین گفتن هنگام پیشین نماز نبودی چنین پیش آتش دراز. ( شا. لغ. )

جملاتی از کاربرد کلمه پیشین نماز

«فردا نماز پیشین کس رسد.»
و نماز پیشین شکر است از بنده مر خدای تعالی را بر آنچه ناطق را بفرستاد تا مردم را از حال آنجهان آگاه کند تا از راه اوخلق را راه پیدا شود که ما را آفریدگاری هست فرد بی انباز سبحانه و تعالی که اگر ناطق نبودی کز حالی که پیش اندرو بودند خلق را آگاه کردی خلق بعلم آن نرسیدندی و طبع مردم از دانش گسسته شدی پس قبله نماز پیشین ناطق است .
اما ورد سوم: از چاشتگاه تا نماز پیشین. این وردها مختلف بود و در حق مردمان و از چهار حال خالی نباشد.