پیشه ساختن

معنی کلمه پیشه ساختن در لغت نامه دهخدا

پیشه ساختن. [ ش َ / ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) پیشه کردن. پیشه گفتن. حرفت و شغل و صنعت خود قرار دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه پیشه ساختن

مردم مملکت تدمر مردمانی بازرگان و تجارت پیشه بودند، ولی در کنار تجارت به دین و مذهب نیز علاقهٔ خاصی داشتند، به‌طوری‌که در ساختن معابد و هیاکل و ساخت قبور هزینهٔ هنگفتی صرف می‌نمودند. گویند در حدود ۳۰ عدد بت و الهه داشته بودند که هریکی از آن‌ها رموز مخصوص خود را داشته‌اند. بزرگ و مهترِ این معبودات و بت‌ها الهه بعل بوده که یکی از مقدس‌ترین الهه‌های تدمر بوده‌است؛ از این روی در بیشتر پیکره‌های موجود تصویر الهه بل دیده می‌شود. همچنین به جانب الهه بل و در مقام بعدی الهه «بلتی» و الهه «یرحبول» و الهه «أغلبول» آمده‌است. این چهار الهه نزد مردم تدمر قدر و احترام و تقدس بسیاری داشته‌اند و نیایش آنان بر همه واجب بوده‌است.
کار تو ساختن و پیشه من سوختن است ذره در عرصه پروانه نگردد هرگز