پیشانی اصحاب محمد

معنی کلمه پیشانی اصحاب محمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیشانی اصحاب محمد (قرآن). سجده اصحاب پیامبر برای خدا به عنوان تذلل و تخشع برای او است و این سجده در چهره آنان اثری گذاشته، و آن اثر سیمای خشوع برای خداست، که هر کس ایشان را ببیند با آن سیما ایشان را می شناسد.
قرآن کریم در مورد پیدا شدن آثار سجده در پیشانی اصحاب پیامبر بر اثر عبادت می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه... تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضونا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود...» محمد فرستاده خدا است وکسانی که با او هستند... پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است... (بعضی گفته اند: منظور از «سیماهم فی وجوههم» آثار سجده در پیشانی است. ) این آیه خاتمه سوره است و پیامبر را توصیف می کند، و نیز آنهایی را که با اویند به اوصافی می ستاید که در تورات و انجیل ستوده. و مؤمنین را که عمل صالح انجام داده اند وعده جمیل می دهد. این آیه متصل به آیه قبل است؛ چون در آن آیه می فرمود که او رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده، ظاهرا این جمله مرکب است از مبتدا و خبر، و کلامی است تمام.
اوصاف همراهان پیامبر
قرآن کریم اوصاف کسانی که با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم بودند را چنین بیان می فرماید: «و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» :این جمله نیز مرکب است از مبتدا و خبر. پس کلام در این صدد است که مؤمنین به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را توصیف کند، و شدت و رحمت که دو صفت متضاد است از صفات ایشان شمرده شده. و جمله «اشداء علی الکفار» را مقید کرد به جمله «رحماء بینهم » تا توهمی که ممکن بود بشود دفع کرده باشد، و دیگر کسی نپندارد که شدت و بی رحمی نسبت به کفار، باعث می شود مسلمانان به طور کلی و حتی نسبت به خودشان هم سنگدل شوند لذا دنبال اشداء فرمود رحماء بینهم: یعنی در بین خود مهربان و رحیمند. و این دو جمله مجموعا افاده می کند که سیره مؤمنین با کفار شدت و با مؤمنین رحمت است.آری آنها کانونی از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و همکیشانند، و آتشی سخت و سوزان، و سدی محکم و پولادین در مقابل دشمنان. در حقیقت عواطف آنها در این مهر و قهر خلاصه می شود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادی دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب می شود که از جاده حق و عدالت قدمی بیرون نهند .
استمرار نماز مؤمنین
«تراهم رکعا سجدا»: کلمه «رکع» و همچنین کلمه «سجد» جمع راکع و ساجد است. و مراد از اینکه فرمود: مؤمنین را راکع و ساجد می بینی این است که مؤمنین نماز می خوانند. و کلمه «تراهم» استمرار را می رساند. و حاصل معنای جمله این است که : مؤمنین مستمر در خواندن نمازند. و جمله مورد بحث خبر دوم است برای مبتدای گذشته، یعنی کلمه «و الذین معه».
طلب مؤمنین از خداوند
...

جملاتی از کاربرد کلمه پیشانی اصحاب محمد

و نيز در همان كتاب است كه عبد بن حميد و ابو الشيخ از قتاده (رضى الله عنه ) درذيل آيه مزبور روايت كرده اند كه گفت : به خدا سوگند همه عقلاى از اصحاب محمد(صلى الله عليه و آله ) مى دانستند كه بزودى فتنه هايى بر پا مى شود.
خداوندا به ذات پاک احمد به حق آل و اصحاب محمد
مقام دوازده امام (ع ) در دنيا و آخرت  ابوسعيد خدرى مى گويد: هنگام وفات ابوبكر، حاضر بودم كه عمر به جاى او نشست ،يكى از بزرگان يهوديان مدينه ، كه به عقيده يهود او اعلم يهوديان آن عصر بود، نزدعمر آمد و گفت :(من مى خواهم اسلام را بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چراكه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از اصحاب محمد(ص ) به قرآن و سنتو همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى .
و نيز وى را پرسيدند: چرا ياران عيسى بر آب مى رفتند و اصحاب محمد(ص ) چنين نمىكردند؟ فرمود: ياران عيسى از طلب روزى دست بداشته بودند و ياران محمد، بدان مبتلابودند.
فضل بن عباس هاشمی پسرعمو و از اصحاب محمد پیامبر مسلمانان و علی بن ابیطالب امام اول شیعیان است.
لقد رايت اصحاب محمد (صلى الله عليه وآله ) فما ارى احدا يشبههم منكم . لقد كانوايصبحون شعثا غبرا و قد باتوا سجدا و قياما يراوحون بين جباههم و خذودهم و يقفون علىمثل الجمر من ذكر معادهم كان بين اعينهم ركب المعزى منطول سجودهم اذا ذكر الله هملت اعينهم حتى تبل جيوبهم و مادوا كما يميد الشجر يومالريح العاصف ، خوفا نت من العقاب و رجاءللثواب .

و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و بخارى و ابن مردويه از زيد بن وهب روايت كردهاند كه در ذيل آيه (فقاتلوا ائمه الكفر) گفته است : ما در محضر حذيفه (رض )بوديم كه گفت : از مشمولين اين آيه باقى نمانده مگر سه نفر. و از منافقين هم باقى نمانده مگر چهار نفر. مردى اعرابى پرسيد شما اصحاب محمد (صلى الله عليه و آله )خبرهائى به ما مى دهيد كه سر و ته آن را نمى دانيم ، اگر از مشمولين اين آيه نمانده مگر سه نفر و از منافقين نمانده مگر چهار نفر پس اينها چه كسانى هستند كه خانه هاى مارا مى شكافند و علفهاى ما را مى دزدند؟ گفت اينها تبه كاران هستند (نه آن كسانى كه آيه در حقشان نازل شده ) آرى ، از آن كسان نمانده اند مگر چهار نفر كه يكى از آنهاپيرمرد سالخورده اى است كه اگر آب خنك هم بخورد ديگر سردى آب را تشخيص نمى دهد.