پیش چشم. [ ش ِ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) قسمت مقدم چشم. مؤق. ( منتهی الارب ). پیش چشم. [ ش ِ چ َ /چ ِ ] ( ق مرکب ) در منظر. در مرأی. برابر دیده.
معنی کلمه پیش چشم در فرهنگ فارسی
در منظر در مرای برابر دیده .
جملاتی از کاربرد کلمه پیش چشم
دیده در پیش او کشد خسرو که بیند به چشم خویشتنش
در نمی گیرد فغانی با سیه چشمان فسون پیش این شوخان سحرانگیز جادویی مکن
پیش ارباب بصیرت، از پی حفظ بدن پرده چشم از برای پرده در بهتر است
کو آنکه تا غبار غم از دل بشویدم پیش آید و به چشم ترم آستین نهاد
میگذری و داشته دست نیاز پیش رو چشم گدا نگاه من فاتحه خوان روی تو
بسیاری از نویسندگان علمیتخیلی و فانتزی از جمله تام کلانسی، جان رینگو، اریک فلینت و دیوید وبر تحت تأثیر او قرار گرفتهاند. او اکتشاف در فضا را از یک رؤیا به یک امکان رساند و جنگ سرد را پیش از رویداد آن پیشبینی کرد. داستانهای او در روزنامهها چاپ میشدند و همگان امکان دسترسی به نوشتههای او را داشتند. بسیاری از ستارهشناسان در آمریکا دوران نوجوانی خود را با کتابهای او گذرانده بودند. به همین دلیل پس از مرگ او، دهانهای آتشفشانی را در مریخ به اسم هاینلاین نامگذاری کردند. همچنین هنگامی که همه چشمها به تلویزیون دوخته بود تا ورود نیل آرمسترانگ به کره ماه را تماشا کنند هاینلاین مهمان افتخاری والتر کرونکیت بود.
خواهم که نهان ز چشم اغیار پیش رخت ای نگار چندی
چشم دل در پیش حق میباز نتوانند کرد وز جهالت جان به باطل برفشانند،ای رسول