پیش سلام. [ س َ ] ( ص مرکب ) کسی که از راه خاکساری یا خوشخوئی در سلام گفتن سبقت کند. گویند مرد افتاده پیش سلامیست. ( آنندراج ) : هرجا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من.شفائی ( از آنندراج ).
معنی کلمه پیش سلام در فرهنگ عمید
کسی که از روی تواضع یا خوش خویی در سلام گفتن پیشی کند.
معنی کلمه پیش سلام در فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که از راه خاکساری یا خوشخویی در سلام گفتن سبقت کند :مرد افتاد. پیش سلامی است هر جا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من . ( شفایی )
جملاتی از کاربرد کلمه پیش سلام
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی