پیش دید
معنی کلمه پیش دید در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پیش دید
چنان گم دید در خود هر دو عالم که نقشی بود پیش دید آدم
مرکز خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیا واقع شدهاست و تا سالها پیش به عنوان یک محدوده نظامی شناخته شده بود و پس از آن نیز امنترین زندان در جهان بهشمار میرفت اما امروزه این جزیره با نظارت آژانس پارکهای ملی آمریکا، به مکانی تاریخی تبدیل شده و به عنوان بخشی از جاذبههای گردشگری این ایالت در معرض دید همگان قرار دارد. بازدیدکنندگان میتوانند با استفاده از قایق به این جزیره که در لیست مکانهای تاریخی ملی قرار دارد، سفر کنند و از آن دیدن می کنند.
محتشم را از غم خود دید گریان پیش او گفت میباید ازین رسوای تر دامن برید
دوکودو (به ژاپنی: 獨行道) به معنی طریقت تنهایی یا راه رفتن به تنهایی اثری از میاموتو موساشی (宮本 武蔵) است که یک هفته پیش از مرگش در سال ۱۶۴۵ میلادی آن را نوشت. این نوشته اثر کوتاهی است که دربرگیرنده ۱۹ یا ۲۱ پند است؛ پندهای ۴ام و ۲۰ام از نسخه قدیمی برداشته شدهبودند. او زمانی این کتاب را نوشت که برای مرگ آماده میشد و از تمام دارایی خود دلبریده بود. این اثر را به شاگرد وفادارش ترائو ماگونوجو تقدیم کرد. (او همان کسی بود که کتاب قبلیش، گو رین نو شو را نیز به او تقدیم کرده بود) دوکودو، دیدی زاهدانه و سختگیرانه از زندگی را به نمایش میگذارد.
چون ز پیش صادق آمد او برون دید ترسائی بغایت ذوفنون
آن گونه که وی تمامی عمر را با اندوه بسر می برد و هرگز روی سرور نمی دید. هان بر تمام تلخکامی هائی که پیش میآیدت بردبار باش و از زمانه بپرهیز چرا که سخت فسونگر و مکار است.
پیش از آن کز دانه باشد نام یا زین خاک نود برگ و بار هر درختی دیدی اندر شاخسار
عبدالرحمن جامی، درباره توبه کردن و روی آوردن مرتعش به طریق تصوف، گفتهاست که او در ایام نوجوانی در نیشابور دهقان بود. روزی جوانی از او چیزی خواست و مرتعش او را از در راند و با او تندی کرد. سپس به خود آمد و از کرده خود پشیمان شد. چون شب رسید، علی بن ابیطالب و آن جوان را در خواب دید که به وی اشاره و او را سرزنش میکردند. علی به او گفت: «ان الله لایجیب مانع سائله.» پس از آن که از خواب برخاست توبه کرد و طریق عرفان در پیش گرفت. مرتعش نیشابوری به سبب سفرها و مجاهدات و ریاضتهای فراوان و خصوصاً کلمات قصار و نکات صوفیانهاش مشهور بود. در اینباره معروف است که میگویند:
به پیش جان درآمد دل که اندر خود مکن منزل گران جان دید مر جان را سبک برجست اندیشه
آن یکی گفتا که هر یک خواب خویش آنچ دید او دوش گو آور به پیش
ریختی بر سر به پیش شاه خاک تا امان دیدی ز دیو سهمناک