پیش جنگی

معنی کلمه پیش جنگی در لغت نامه دهخدا

پیش جنگی. [ ج َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی پیش جنگ. عمل پیش جنگ. پیش جنگ بودن.

معنی کلمه پیش جنگی در فرهنگ فارسی

کیفیت و حالت عمل پیش جنگ

جملاتی از کاربرد کلمه پیش جنگی

وی در کتیبه‌های متعددی از جمله صحنه‌های «پیروزی» مصر پس از نبرد کادش یاد شده‌است. رامسس عناوین کاتب سلطنتی، جنرالیسیمو و «پسر محبوب شاه» را نشان می‌دهد و نشان داده می‌شود که «جنگجویان ماریانو از ناحارینای حقیر» را به عنوان غنایم جنگی به خدایان تقدیم می‌کنند. در صحنه‌هایی از جنگ کواود در سال ۱۰ در لوکسور، شاهزادگان آمونهرخپشف، رامسس، پرهروونمف و خائمواست زندانیان پیش از پدرشان پادشاه را نشان می‌دهند.
در مهرماه ۱۳۵۸ با پاسپورتی که به نام خودش صادر شده بود از واشینگتن و از طریق آلمان به ایران سفر کرد. او در این سفر در مورد تحرکات نظامی عراق در مرزهای ایران به ابراهیم یزدی وزیر خارجه پیشین ایران و عباس امیرانتظام هشدار می‌دهد که به علت بدگمانی‌های یزدی در مورد آمریکا، اظهارات کیو در مورد نقشهٔ جنگی عراق برای حمله به ایران مورد توجه او قرار نگرفت.