پیر جل

معنی کلمه پیر جل در لغت نامه دهخدا

پیرجل. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش شهربابک شهرستان یزد. واقع در 3هزارگزی شمال باختر شهربابک کنار راه فرعی شهربابک. جلگه ، معتدل ، مالاریائی. دارای 774 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی.راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

معنی کلمه پیر جل در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حومه بخش شهر بابک شهرستان یزد

جملاتی از کاربرد کلمه پیر جل

مادر لیلا و بهرام قرار است با گرفتن وام مسکن و خریداری یک خانه بچه‌هایش را از دردسرهای صاحب خانه‌شان، خورخور، نجات دهد. اما عجوزه که بیرون از شهر زندگی می‌کند و نمی‌خواهد آن‌ها روی آرامش به خود ببینند و لیلا و بهرام از شهر بیرون می‌زنند و به دست عجوزهٔ پیر و گنجو می‌افتند ولی آن‌ها با امید و همت توانستند گنجو و عجوزه را به دام می‌اندازند.
نیفکنده است پیری خواجه را این رعشه بر اعضا که از دلبستگیها بر سر اسباب می لرزد
مهرنرسه توسط یزدگرد یکم (شاهنشاهی از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی) به مقام وزرگ فرمذار منصوب شد. طبری عقیده دارد که یزدگرد یکم بلافاصله بعد از جلوس به تخت، مهرنرسه را وزیر خود نموده‌است، اما نلدکه با دلایل تاریخی نظر طبری را رد کرده‌است و معتقد است که چون چهل سال پس از آغاز پادشاهی یزدگرد، و در دورهٔ جنگ‌های یزدگرد دوم با امپراتوری روم، مهرنرسه به عنوان فرماندهٔ سپاه ایران دیده می‌شود، ازاین‌رو نباید در این زمان بسیار پیر بوده باشد و باید پذیرفت که مهرنرسه دشمن بزرگ مسیحیان، تنها در سال‌های پایانی پادشاهی یزدگرد وزیر شده‌است. دریایی نیز معتقد است هنگامی که مسیحیان به آتشکده‌های زرتشتی بی‌حرمتی کردند، آزار و اذیت مسیحیان در شاهنشاهی ساسانی گسترش یافت و این رویدادها ممکن است با انتصاب مهرنرسه هم‌زمان بوده‌باشد.
هان دعائی کنمت پیرانه که شوی پیر و غم من دانی
در سال‌های آخر قرن بیستم، سونی پس از خرید شرکت موسیقی سی‌بی‌اس با یک سرمایه‌گذاری فوق‌العاده کلان، یکی از شرکت‌های اصلی هالیوود؛ به نام کلمبیا پیکچرز را خرید و این زمانی بود که ژاپن موفقیت اقتصادی بلامنازع خویش را به رخ جهانیان کشید. سونی تجسم این موفقیت بود، موفقیتی که البته مدت زیادی به طول نینجامید زیرا ژاپن دچار بحران عظیمی شد و موریتا که دوران پیری را سپری می‌کرد، اذعان کرد: اگر سامانه اقتصادی ژاپن کمبودهای زیادی داشته باشد، قطعاً یکی از آن‌ها هماهنگی کم با غرب است.
زحسن رویت ای نادیده مهجور شدم پیر و حزین و زار و رنجور
خشت برداشته بود از سر خم پیر مغان جرم من بود که در خون نزدم ساغر خویش
بروی پیر ما بنگر که تا چشمت شود روشن ز دست پیر ساغر گیر تا خود را جوان بینی
پیر لومتر اقتباسی از رمان خود را نوشت و آن را برای کارگردان نیکلاس بوخریف پیشنهاد کرد. فیلمبرداری در منطقه آردنس انجام شده است.
شد خراب آن پیر و شد از دست و مست مست و عاشق چون بود؟ رفته ز دست
وقتی که روشنایی را مجوز نمی‌دهید، تاریکی بر طلوعِ نکبت… به تاخت می‌آید. امروز هم می‌گذرد، اما تاریخ با اَخمی شَداد…شما را خواهد نگریست. حق‌کُشی در کلمه، ذبحِ حرمتِ قلم است! در دوایرِ ممیزی، مردی هست از خود سؤال کند آفرینشِ چهار هزار صفحه شعر (اینجا بازسرایی) چه زحمتی بر صاحبِ قلم روا داشته است!؟ دوایرِ بررسی کُتب در وزارت ارشاد کتاب «عهد عتیق» مرا در محبسِ بی‌پاسخی… پیر کرده است. او که این مکتوبه را به مقصد رسانده، عُمر و چشم و چراغ و حیات بر سر آن گذاشته است.
زکعبه لاف زد زاهد کز اینجا کار بگشاید در میخانه را بر امتحان پیر مغان بسته
باز طبعم نوجوانی میکند هر چند پیر و خسته دل و ناتوام شدم
بپرسیدند کز طفلان خوری خار ز پیران کین کشی‌؟ چون باشد این کار‌؟
وه که چه پیری دل و جانش منیر رند و جهاندیده و روشن ضمیر