پیر برد

معنی کلمه پیر برد در لغت نامه دهخدا

پیربرد. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. واقع در 30هزارگزی باختر شیراز و 6 هزارگزی شوسه شیراز به کازرون. کوهستانی ، معتدل مالاریائی ، دارای 84 تن سکنه. آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه پیر برد در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز

جملاتی از کاربرد کلمه پیر برد

بی پا و سر ز قدر و شرف کام می برد پیر مغان مرا به ادب نام می برد
وی پس از پایان این دوره به دعوت ادارهٔ هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهٔ کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت. سمندریان در پی نمایش بود، ولی پس از این که تلویزیون راه خود را به خانه‌ها باز کرد، برنامه‌ای تلویزیونی به تیم او سفارش داده شد که سمندریان از این سفارش خشنود نبود. به این ترتیب، نخستین کار حمید سمندریان تله‌تئاتر «جراحی پلاستیک» نوشته پیر فراری بود که در سال ۱۳۴۰ برای تلویزیون ملی ایران (ثابت پاسال) کارگردانی کرد. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا ۶۰ نفری درست کردند که چند برنامه نمایشی در آن اجرا شد. سمندریان اولین اثر خود، نمایشنامهٔ «دوزخ یا در بسته» نوشتهٔ ژان پل سارتر را در همین تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را پیوسته ادامه داد؛ همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد.