پیترو دلاواله
معنی کلمه پیترو دلاواله در دانشنامه عمومی
او در خانواده ای اشرافی در رم به دنیا آمد. مدتی به تحصیل ادبیات پرداخت و زبان های لاتین و یونانی را آموخت. پس از شکست در عشق تصمیم گرفت به زیارت سرزمین مقدس برود. نخست در هشتم ژوئن ۱۶۱۴ با کشتی گران دلفینو از ونیز عازم قسطنطنیه شد و یک سال در آنجا ماند. سپس از آنجا رهسپار آسیای صغیر و مصر شد و از طریق صحرای سینا به فلسطین رفت و پس ار دیدار اورشلیم به بغداد مسافرت کرد و به قصد مشاهده آثار تمدن بابل از شهر حله نیز دیداری نمود. سپس به بغداد مراجعت نمود و با بانو سیتی معانی دوشیزه هجده ساله آسوری مسیحی ازدواج نمود در این مدت زبان ترکی و کمی عربی آموخت.
پیترودلاواله پس از ازدواج در تاریخ ۴ زانویه ۱۶۱۷ مطابق با ۲۵ ذیحجه ۱۰۲۵ به اتفاق همسر و چند تن ار ملازمان با کاروانی از طریق همدان و گلپایگان به اصفهان رفت. در این زمان شاه عباس در اصفهان نبود و در فرح آباد در کنار دریای خزر به سر می برد. بعد از مدتی اقامت و بازدید از شهر اصفهان در اکتبر سال ۱۶۲۱، این شهر را به جنوب ایران و شهر شیراز ترک می کند. در سال ۱۶۲۲ وارد سواحل جنوبی ایران می شود و همسر او به دلیل بیماری فوت می کند.
در زمان جنگ شاه عباس برای بیرون راندن پرتغالی ها از جزیره هرمز، از ایران به سوی هند رفت. مدتی در هند سفر کرد و بعد از راه بصره و بندر اسکندرون و قبرس به رم بازگشت و مورد استقبال پاپ اوربان هشتم قرار گرفت.
گفته می شود نخستین مورد مستند بردن گربه ایرانی به اروپا به دست او بوده است.
او در سال ۱۶۵۲ در شهر رم از دنیا رفت.
سفرنامهٔ وی بنام Cose e parole nei viaggi di Pietro Della Valle حاوی قسمت مهمی در بارهٔ ایران صفوی است.
پیترو دلاواله در یازدهم آوریل سال ۱۵۸۶ در خانواده ای اشرافی و کاتولیک متعصب در شهر روم متولد شد. پدرش پمپئو و مادرش جوانا آلبرینی نام داشتند. خانواده وی یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین خانواده های رم محسوب می شد از دوران کودکی پیترو اطلاع زیادی در دست نیست جز این که به اقتضای رسوم اصیل زادگان زمان خود به آموختن لاتین پرداخت و آن زبان را به خوبی یادگرفت. چنان که فرهنگستان ظرفا که از مهم ترین مجامع علمی و ادبی شهر رم به شمار می آمد و شرط پذیرفته شدن در آن علاوه بر اصالت نسب، داشتن پایه و مایه علمی کافی بود وی را به عضویت پذیرفت و خیلی زود پیتروی جوان توانست با ایراد خطبه های بلیغ در این مجمع به چشم بیاید.
جملاتی از کاربرد کلمه پیترو دلاواله
زباننگارهٔ فارسی باستان، مدتی پس از فروپاشی سلسلهٔ هخامنشی، رو به فراموشی گذاشت و حتی آخرین نوشتهای که به فارسی باستان نوشته شده، به خط آرامی است؛ بنابراین تا مدتها کسی نه محتوای آنان را میدانست و نه از اصالت آنها آگاه بود. مدتها سپری شد تا توجه گردشگران غربی به این نوشتههای کهن جلب شد. پیترو دلاواله ایتالیایی در اوایل سدهٔ هفدهم و همزمان با دورهٔ صفوی، تصویری از آنها ثبت نمود. بعدها چند تن دیگر نیز دست به کارهای مشابه زدند؛ ولی هیچکس در پی خواندن آنان برنیامد. از اواخر سدهٔ هجدهم تلاشها برای خواندن این نوشتهها آغاز شد. این پیگیریها — که عمدتاً از سوی پژوهشگرانی آلمانی دنبال میشد — تا مدتها نتیجهای در برنداشت و حتی نوشتهها را بهاشتباه، متعلق به دورهٔ اشکانی میپنداشتند. بعدها نظام خطی چپبهراست و واژهجداکنها شناسایی شد و تشخیص میان خطوط فارسی باستان با خطهای کتیبههای چندزبانهٔ دیگر، فراهم شد.
کمپفر تعداد گرجیهایی که در اصفهان سکنی گزیده و مسلمان شده بودند را ۲۰٬۰۰۰ تخمین زده است. دن گارسیا علت خلق و خوی خوب اصفهانیهای آن زمان را حشر و نشر با گرجیها و ارامنه بیان کرده است. پیترو دلاواله سخن از دیدار با چند خواهر گرجی در اصفهان رانده است که پس از حملهٔ شاه عباس به ایران آمده بودند. شاه عباس کوشش میکرد آنها را مسلمان نماید ولی با امتناع آنها، موقعیتشان که از سوی دربار تأمین مالی میشدند به خطر افتاد و مورد بیمهری واقع شده و در عسرت و تنگدستی روزگار میگذرانیدند.
از سیاحان اروپایی، دن گارسیا، آدام اولئاریوس، کمپفر، پیترو دلاواله، و شاردن به زندگی و سکونت گرجیها در اصفهان اشاره کردهاند.
در سال ۱۶۲۱ پیشاهنگ شرقیشناس کشور ایتالیا به نام پیترو دلاواله ویرانههای تخت جمشید را توصیف نمود و از پنج علامت خطوط میخی نسخههایی عکسبرداری، یعنی شبیهنویسی کرد. با توجه به سمت و جهت استقرار علائم چنین استنباط نمود که خطوط مزبور باید از چپ به راست خوانده شود. دلاواله علائم میخی را به دقت نسخهبرداری کرد و جهت خواندن خطوط مزبور را تعیین نمود.
در میان جهانگردان ایتالیایی، که از دوره امپراتوری مغولان به بعد خاطرات سفرهای خود به آسیا را نوشتهاند، پیترو دلاواله مقام ارزندهای دارد. او سفرنامه بسیار با ارزشی دربارهٔ ترکیه، ایران و هند از خود به جا گذاشت. پیترو دلاواله در ۱۶۱۷م / ۱۰۲۶ ه.ق به حضور شاه عباس اول رسید و در حدود ۶ سال در ایران ماند. او در کتابش، شرح کاملی از وقایع شاه عباس اول، به ویژه مراسم دربار او دادهاست.
به عقیدهٔ مورخان مدرن، شخصیت پیچیدهٔ شاه عباس، او را به «مردی متدین و مهربان و در عین حال زیرک و بیرحم، کنجکاو و بصیر و در عین حال نامطمئن و پارانوئید» تبدیل کرد. ناظران اروپایی او را مبارزی ماهر، بیباک، با اعتماد به نفس و آگاه میدانستند و تحت تأثیر شخصیتش قرار گرفتند. پیترو دلاواله در سال ۱۶۱۸ او را «زیرک و به شدت هشیار و دلیر» توصیف کرد. عباس به فارسی و آذری تسلط داشت و معمولاً با لحنی دوستانه صحبت میکرد. با این حال، او گاهی به شدت خشمگین و کینهتوز میشد.
گرچه بسیاری از مهاجرین به سبب ناسازگاری آب و هوا تلف شدند اما پیترو دلاواله در زمان خود تعداد آنها را چنین مینویسد: ۴۰٬۰۰۰ تن ارمنی، ۱۲٬۰۰۰ تن گرجی، ۷٬۰۰۰ تن یهودی و ۲۰٬۰۰۰ تن مسلمان.
به گفته پیترو دلاواله: «او دارای طبیعتی غمگین است و به طوری که من فکر میکنم افکار گوناگون نیز به این حالت او کمک میکنند. شاید علت اساسی غم عمیق شاه مرگ فرزندش صفی میرزای جوان باشد که همه به لیاقت و فراست او امیدواری زیادی داشتند. شاه پس از این که به او مظنون شد و او را کشت، فهمید که اشتباه بزرگی مرتکب شده است و میگویند این پدر غم زده هر روز مدت زیادی به این مناسبت گریه میکند. کسانی که به این وضع آشنایی ندارند و فقط شاه را از روی اطوار و حرکات غمگین او قضاوت میکنند به این نتیجه میرسند که او گرفتار بیماری روحی است. باید اشاره کنم که شاه در درون خود و همچنین به مناسبت افکار رنج آور مربوط به جنگ و غیره بسیار محزون و افسرده است و گرچه در میان مردم کاملاً عکس این رفتار میکند و خود را شاد نشان میدهد با این حال گاه به گاه روحیه او از خلال حرکات و اطوارش نمایان میشود».