پیاده دزد

معنی کلمه پیاده دزد در لغت نامه دهخدا

پیاده دزد. [ دَ / دِ دُ ] ( اِ مرکب ) دزد که مرکب و برنشست ندارد : و آن راه مخوف باشد از پیاده دزد و هوای آن سردسیر است و معتدل. ( فارسنامه ابن البلخی ص 134 ).

معنی کلمه پیاده دزد در فرهنگ فارسی

( اسم ) دزدی که مرکب ندارد: و آن راه مخوف باشد از پیاده دزد و هوای آن سردسیراست و معتدل .

جملاتی از کاربرد کلمه پیاده دزد

پیتر در ۲۰ آوریل از کلن خارج شده و به سوی قسطنطنیه به راه افتاده بود. در راه هزاران تن از ژرمن‌ها به او پیوسته و شمار پیروانش به ۲۰ هزار تن رسید. او از همان راهِ والتر حرکتش را ادامه داد. دسته‌ای از یاران پیتر تصمیم گرفتند راه را با قایق و از رود دانوب ادامه دهند اما خود پیتر و بیشتر پیروانش به سوی جنوب رفتند و در شپرن وارد مجارستان شدند. شاه کالمان به پیتر و یارانش که بیشترشان پیاده بودند، همانند والتر اجازه داد از مجارستان بگذرند و همچنین به آن‌ها برای پیامدهای هرگونه دزدی و جنایت هشدار داد. در اوایل ژوئن سپاه پیتر از مجارستان گذر کرده و پس از پیوستن آن عده‌ای که با قایق آمده بودند به سپاه اصلی، در ۲۰ ژوئن به سلمین رسیدند.
در تصمیم‌گیری برای تکمیل سفر خود با پای پیاده، موریتز با برخورد بدی مواجه شد. قوانین حصارکشی، دهقانان انگلستان را مجبور کرده بود که کارمند مالکان زمین شوند و کسانی که نمی‌توانستند شغلی پیدا کنند به «فقیر سرگردان» تبدیل شدند - بنابراین هرکسی که در حال قدم زدن در جاده‌ها دیده می‌شد به عنوان یک گدا یا یک دزد شناسایی می‌شد. به همین دلیل، موریتز در یافتن اتاق و غذا با مشکلات فراوانی روبرو شد و فقط به دلیل ورود به شهرها با پای پیاده، از برخی از روستاها بیرون می‌شد.