پی سنج

معنی کلمه پی سنج در لغت نامه دهخدا

پی سنج. [ پ َ / پ ِ س َ ] ( نف مرکب ) عصب سنج. || ( اِ مرکب ) چکش گونه ای که طبیبان دارند و بر فرود زانوی بیمار زنند و اندازه عصبانیت بیمار بدان دریابند.

معنی کلمه پی سنج در فرهنگ فارسی

عصب سنج چکش گونه که طبیبان دارند و برفرود زانوی بیمار زنند و اندازه عصبانیت بیمار بدان دریابند

جملاتی از کاربرد کلمه پی سنج

تعدادی از راهکارها (algorithms) برای تطبیق محدودهٔ داده‌هایی که از زوایای متفاوت از یک جسم دریافت شده‌اند به منظور تولید مدل‌های سه‌بعدی کامل با حداقل خطای ممکن گسترش یافته‌اند. یکی از مزیت‌هایی که فاصله سنج‌های لیزری نسبت به سایر روش‌های تولید مدل‌های سه بعدی رایانه‌ای دارند، این است که در صورت استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده با لیدار، دیگر نیازی به توجیه کردن دو تصویر نسبت به همدیگر و تناظریابی عوارض موجود در دو تصویر برای تعیین اطلاعات عمق (مثل روش‌های برجسته بینی) نیست.
در زمین نیست گهر سنج، و گرنه در پرده دل هست مراآبله بسیار
چرخ قوال و، قد ما هست دفش سنج آن دست ز افسوس بهم سودن ما
فیروز و جوانبخت و جوانمرد و هنر جوی بهروز و سخن سنج و سخندان و خردمند
دابل-درامینگ (به انگلیسی: Double Drumming) به گونه‌ای ساخت و پرداخت شده بود که نوازنده را قادر به نواختن طبل با چوبک، و سنج‌ها با کوبش پا می‌نمود. با این رویکرد، طبل بزرگ معمولاً بر ضرب‌های ۱ و ۳ (در ضربآهنگ ۴/۴) نواخته می‌شد. با اینکه این سبک از اجرای سازهای کوبه‌ای در ابتدا برای رژه‌های نظامی طراحی شده بود، رویکرد سادهٔ آن موجب تولد موسیقی رگتایم گردید.
اگر مستم اگر هشیار دستان سنج دیرینم ز گل بر هر سر شاخی هزاران داستان دارم