پهنا پشت

معنی کلمه پهنا پشت در لغت نامه دهخدا

پهناپشت. [ پ َ پ ُ ] ( ص مرکب ) دارای پشتی پهن و عریض : ادک ؛ اسب پهنا پشت یا عام است. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه پهنا پشت در فرهنگ فارسی

( صفت )دارای پشتی پهن و عریض:اداکاسب پهناپشت .

جملاتی از کاربرد کلمه پهنا پشت

در جبر خطی عددی، الگوریتم کاتهیل مکی الگوریتمی برای تغییر دادن یک ماتریس خلوت (که کم پشتی متقارن دارد) به یک ماتریس نواری با پهنای باند کوچک است.
پشت کمان طعنه ز هر جا شود بلند پهنای سینه را هدف تیر می‌کنم
در نزدیکی آرامگاه کوروش سازه‌ای مشتمل بر حیاتی به وسعت ۲۰۸ مترمربع است که به صورت نامنظم از سنگ‌های سفید ربوده‌شده از کاخ‌های پاسارگاد ساخته‌شده و نیز ایوانی به پهنای ۳۰٫۳ متر با جرزهای سنگی نامنظم و چهار گوش با اتاق‌های کوچک و بزرگ در پشت آن دارد. درب این سازه به سمت مشرق است. سنگ‌های سازه با ملات گچ به هم وصل شده و در بعضی از نقاط این سازه ملات به کار برده نشده‌است. در زمان سامی قسمتی از این محل تعمیر شده و به دفتر فنی سامی اختصاص داده شده بود ولی امروزه متروک می‌باشد.[نیازمند منبع]
این دو بیت جزو که به تفریق تحریر افتاد جزو آن غزل است که سه فرد در پشت مسطر مسطور است، یک دهن خواهم به پهنای فلک.
تخت گیوه را از پارچه‌های کتانی محکم، کرباس یا پارچه‌های کهنه می‌سازند به این ترتیب که ابتدا آن‌ها را به شکل نوار نوار می‌برند. طول این نوارها به پهنای تخت مورد نظر بستگی دارد این نوارها را مرتب پشت سر هم قرار داده و با درفش وسط آن‌ها را سوراخ می‌کنند و دوال چرمی را از آن رد می‌کنند. با این کار این نوارها بهم دوخته می‌شوند و پاشنهٔ جلو و عقب که هر دو چرمی بوده و البته عقبی از جلویی پهنتر می‌باشد (پاش لنجه) هم به کف تخت پیوند می‌خورد.
شبی تاریک و طوفانی بود. بیوهٔ جوان به مرد غریبه که از سر و رویش آب می‌چکید و کف آشپزخانهٔ زن را خیس می‌کرد، خیره شد. زن گفت: «به شما گفتم شوهرم خانه نیست.» مرد به پهنای صورت لبخند زد، در را پشت سرش بست و گفت: «به من چیزی بگویید که نمی‌دانم.»