پنجه باز. [ پ َ ج َه ْ ] ( اِمرکب ، ص مرکب ) بدرازی پنجاه باع و قلاّج : که خواند تخته عصیان تو که درنفتاد زتخت پنجه پایه به چاه ِ پنجه باز.سوزنی.
معنی کلمه پنجه باز در فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) معادل پنجاه باز پنجاه باع . ۲- ( صفت ) بدرازای پنجاه باع و قلاج . بدرازی پنجاه باع و قلاج
جملاتی از کاربرد کلمه پنجه باز
از کارهای معروف او میتوان به بازی در فیلم پنجه اشاره کرد.
فصل بعد، نیوکاسل خریدهای کمی در تابستان انجام داد و در طول فصل چندین بازیکن مصدوم داشت. در نتیجه، نیم فصل اول با ۱۰ باخت در ۱۳ بازی سپری شد و باشگاه تا نزدیکی منطقه سقوط. در رقابتهای لیگ اروپا تا مرحله یکچهارم نهایی صعود کردند، اما نهایتاً تسلیم فینالیست نهایی، بنفیکا شدند. در لیگ داخلی، نیوکاسل تا آخرین هفته با خطر سقوط دست و پنجه نرم میکرد و پس از پیروزی ۲–۱ در بازی ماقبل آخر فصل مقابل کوئینز پارک رنجرز که قبلاً سقوطش قطعی شده بود، در لیگ ماندگار شدند.
اسکاپن نوکر باهوش و حقه بازی است که دوست دارد با مشکلات دست و پنجه نرم کند و اربابهای پولدار و خسیس را به کارهایی که خود میخواهد وادارد و به این شکل از آنها انتقام بگیرد.
ز چنگ دیو نفس ار باز رستی نتابد پنجه تو گیو و بهمن
در روايات نيز مساءله ى مهدويّت ، نه در قرنطينه ، بلكه در فضاى باز، يعنى درعرصه ى مواجهه و چالش ميان حق و باطل ترسيم شده است . به تعبير روايتى كه درزير آمده است ، مؤ منان در عصر غيبت ، چون ساكنان كشتى اسير در پنجه ى توفانند كهبا آن واژگون و زيرورو مى گردند. آنان با پرچم هاى اشتباه انگيز روبه رو خواهندبود و بايد چنان بصيرتى داشته باشند كه پرچم مهدى (عج ) را از پرچم هاى دروغينبازشناسند. در چنين عرصه ى چالش خيزى است كه بايد كسى ايمان خويش را محفوظ نگاهدارد؛ قرنطينه اى در كار نيست . روايت چنين مى گويد:
نکند مرغ دلم جز سرکویش منزل همچو شاهین که به سر پنجه شه آید باز
پنجه خود را نگارین کرده آمد بر سرم این ستمگر باز پیدا کرد دست تازهای
زهره ء شیر فلک شد آب ازاین جرأت که شه پنجه اندر ینجهٔ این چیره ضیغم کرد باز
به پند باز نیایم که زور پنجه عشق عنان صبر و سلامت ز دست من بربود
در کتاب مناقب العارفین آمدهاست: روزی حضرت مصطفی در محراب مسجد قبا نشسته بود و اصحاب کرام در صحبت او حاضر آمده؛ از ناگاه ماری گریزان از در درآمد و در زیر دامن رسول پنهان شد؛ گفت: یا رسول اللّه! از دشمن میگریزم، چون پناهِ هر دو کون توئی، مرا نگاه دار. در عقبِ او خارپشتی درآمد که: ای رسول خدا! شکارم را در کارِ من کن که بچّگانم به گوشِ مناند؛ فرمود که تا جگربندی به وی دادند و او را خشنود کرده روانه کردند. رسول فرمود که: ای حیّه [= مار]! اکنون بیرون آی و برو که دشمنت بازگشت و برفت؛ مار گفت: تا من نیز هنرِ خود را بنمایم و بروم. بر مثالِ کمری، میانِ رسول را حلقه شد و میخواست که بیرحمانه زخمی زند؛ همانا که انگشت مبارکِ کهین را بر مار عرضه کرد تا بر آنجا زخمی زند و چون مار سر بیرون آورد تا زخمی زند، ابو هریره (که دوّاجِ «لکلّ امّة حکیم و حکیم امّتی ابو هریرة» دربرداشت و تاجِ عنایت بر فرقِ سرنهاده بود)، سرِ انبانِ مبارک را باز کرده، گربه سیاه بَرجست و آن مار را زیرِ پنجه خود پارهپاره کرده سوی رسول خرامید؛ همان لحظه فرمود که «حُبّ الهِرَّة من الایمان، تعشّقوا و لو بالهِرَّة: [= محبت گربه از ایمان است، عشق بورزید اگرچه به گربه]» و دستِ مبارک بر پشتِ او براند تا از برکت مالشِ آن دست، چندان که او را از بامهای بلند فرود اندازند، البتّه باید که بر سرِ پا ایستد و پشتِ او به زمین نرسد؛ و آن روز ابوهریره را دعاهای عظیم کرد و گویند بیست سی سر گربه در خانه خود میپرورد و هرکه را گربه بایست بودی، شکرانه گربه دادی و بچّه بستدی.
میرا ری که با از دست دادن نامزدش دارد دست و پنجه نرم میکند، مجموعهای از پیامکهای عاشقانه را به شماره تلفن همراه قدیمی او میفرستد و متوجه نمیشود که شماره دوباره به تلفن کار جدید راب برنز اختصاص داده شدهاست. راب که روزنامه نگاری است، مجذوب صداقت در متون زیبا اعتراف شدهاست. وقتی به او مأموریت داده میشود که پروفایلی از ستارهی بزرگ سلین دیون بنویسد (که خودش را در اولین نقش سینماییاش بازی میکند)، از او کمک میگیرد تا بفهمد چگونه شخصاً با میرا ملاقات کند ... و قلب او را به دست آورد.
بعد از دار و دستههای نیویورکی، همسر دی-لوئیس، ربکا میلر، به وی پیشنهاد داد تا در فیلم او نقش اصلی را بازی کند. نام فیلم تصنیف جک و رز بود. او در این فیلم نقش پدری را بازی میکرد که در حال مرگ است و نگران آینده دختر نوجوان خود میباشد که بعد از مرگ او چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم میکند. در حین فیلمبرداری او شرایطی را ترتیب داد که بهطور جداگانه از همسر خود زندگی کند تا بتواند «انزوا» لازم برای نقش خود را بهدست آورد و کمتر به شخصیتش در زندگی واقعی نیاز داشته باشد. فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد.
باز امشب چهره یی افروختی، کز دیدنش پنجه با آتش زند مژگان ما مانند شمع
فتح سخن به پنجه تدبیر خلق نیست ناخن چگونه باز کند از زبان گره؟
وسایل بازیکن: استفاده از کفش مخصوص برای بازیکن اجباری است. کفش مخصوص فوتسال از پاشنهای صاف و پنجهای مقعر تشکیل شده. از انواع این کفش میتوان به F90 اشاره کرد که یکی از محبوبترین انواع ان است. اگر شخصی این نوع کفش را به پا نداشته باشد؛ بازیکن خاطی از زمین خارج فرستاده با تکمیل وسایل با اجازه داوران حتماً در هنگام توقف بازی وارد زمین شود.
پس از این مسابقه او به انگلیس رفت تا با قهرمانهای انگلیسی: براین لاندن و هنری کوپر که او را در یک بازی دوستانه در سال ۱۹۶۳ شکست داده بودند، دست و پنجه نرم کند. او هر دوی اینها را ناک اوت کرد و به آلمان رفت تا برابر کارل میلدنبرگر اولین آلمانی که برای عنوان ماکس اشملینگ میجنگید، به روی رینگ رود.
ز صولتش نزند شیر پنجه با روباه ز هیبتش نکند باز حمله بر عصفور
برخی از دوزیستان، مانند قورباغههای درختی و سمندرهای درختی، میتوانند بدون لغزش روی محیطهای خیس یا حتی روان آبها بچسبند یا حرکت کنند. این موجودات دارای لایهای روی پنجههایشان هستند که دائماً توسط مخاط ترشح شدهٔ غددی که در مجاری بین سلولهایشان باز میشوند، خیس هستند. آنها با یک چسبندگی مرطوب به سطوح وصل میشوند و قادر هستند از صخرهای که آب روی سطح آن روان است، بالا روند. آجهای تایر با الهام از پنجه قورباغهٔ درختی ساخته شدهاست.