پلیدی بت ها

معنی کلمه پلیدی بت ها در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پلیدی بت ها (قرآن). در قرآن از بت ها و معبودهای دروغین به عنوان نوعی پلیدی و آلودگی یاد شده که باید خانه خدا و به طور کلی ساحت پرستش از آن ها پاک گردد.
بتها، مظهر رجس و پلیدی هستند.«یـایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلـم رجس من عمل الشیطـن فاجتنبوه لعلکم تفلحون»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بخت آزمایی )، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!
← شان نزول
وجوب اجتناب از بتها، از آثار پلیدی آنها است.«یـایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلـم رجس من عمل الشیطـن فاجتنبوه لعلکم تفلحون»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید! «ذلک و من یعظم حرمـت الله فهو خیر له عند ربه واحلت لکم الانعـم الا ما یتلی علیکم فاجتنبوا الرجس من الاوثـن...»؛ (مناسک حج) این است! و هر کس برنامه های الهی را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است! و چهارپایان برای شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده می شود. از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید!

جملاتی از کاربرد کلمه پلیدی بت ها

7 اگر حضور بت پرستان نباشد، همه بت ها در برابر يك تبر نيز عاجزند. (بعد ان تولّوا مدبرين ) در واقع ، اين بت پرستان هستند كه محافظت بت ها را به عهده دارند، نه بت ها حفاظت آنها را!!
(ما حرفى نداريم ) مگر اينكه مى گوييم : بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده (وعقلت را ربوده اند، زيرا مورد خشم بت ها قرار گرفته اى . هود) گفت : همانا من خدا را بهشهادت مى طلبم و شما (نيز) شاهد باشيد كه من از آنچه شريك (خدا) قرار مى دهيدبيزارم .
ابـراهـيـم (عـليـه السـلام ) نـظـرى بـه بـت هـا افـكـنـد كـه د رسـت بـهشـكـل انـسـانـهـايـنـد، انـسـانـهـايـى كـه در پـيـش رو طـعـام دارنـد ومـشـغـول خـوردنـنـد، پس سرشار از خشم و غيظ گشته ، پرسيد: (الا تاءكلون ) و چونپـاسـخـى نـشـنـيـد، پـرسـيـد: (مـا لكـم لا تـنطقون ) با اينكه شما خدايانى هستيد كهپـرستندگانتان خيال مى كنند شما عاقل و قادر و مدبر امور ايشانيد. اينجا بود كه آخرينتصميم خود را گرفت . و بت ها را شكست .
O آيه ى قبل ، مشركان را در ضلالت و گمراهى دانست ، اين آيه ، علّت آن را پرستش بت ها و پيروى از شيطان مى داند.
مورد مثل ، همان مساله اتخاذ آلهه است ، پس اگر در آيه مورد بحث به جاى كلمه آلههاولياء را آورد، براى اين است كه بفهماند كه اصولا داعى مشركين در پرستش خدايانمساله ولايت است ، زيرا مشركين مى پنداشتند كه بت ها در كار آنان ولايت دارند، و امور آنانرا تدبير مى كنند، خير را به سوى آنان جلب نموده و شر را از ايشان دور مى سازند، ودرباره آنان شفاعت مى كنند.
بـه صـالح گـفـتـنـد: بـه كـنـارى بـرو و انـدكـى مـا را بـا بـت هـامـان بـهحـال خـود بـگـذار. صـالح بـه يك سو رفت و آن مردم فرش هايى را كه گسترده و ظرفهايى را كه همراه آورده بودند به يك سو زده و بر خاك غلطيدند و به بت ها گفتند: اگرامـروز جواب صالح را ندهيد، ما رسوا مى شويم . سپس به صالح گفتند: اكنون بيا و ازاين ها درخواست كن . صالح پيش آمده و آن ها را خواند، ولى باز هم پاسخى ندادند.
و معناى آيه اين است كه : وقتى مطلب از اين قرار باشد، و ارباب اين بت ها يعنى ملائكهدخـتـران خـدا بـاشـند، با اين كه خود شما دختر را براى خود نمى پسنديد و جز به پسررضـايـت نـمـى دهـيـد، آيـا ايـن قـسـمـت درسـت پـسـران مـال شـمـا و دخـتـرانمال خدا باشد؟ چه قسمتى جائرانه و غير عادلانه (البته فراموش نشود كه گفتيم اساساين استفهام استهزاء است ، و گرنه خدا نه پسر دارد و نه دختر).
اگر ما بر پرستش بت ها مقاومت نمى كرديم ، نزديك بود كه (اين شخص ) ما را از خدايانمان منحرف كند. آن گاه كه عذاب را ببينند خواهند دانست كه چه كسى گمراه تر است .
نهم ؛مجلس دوم ابراهيم ؛ آن حضرت وقتى خواست بت ها را بشكند، گفت : من ناخوشهستم يعنى براى آنچه بر حسين عليه السلام وارد مى شود.
خلاصه روش انقلابى و سخنان پرشور رسول اكرم صلى الله عليه و آله در جواناننيز شخصيت انقلابى به وجود آورد. آنان با اتكاى خداوند و به راهنمايى پيشواى عالىقدر خود، با سنن فاسد جاهليت به مبارزه برخاستند. بت ها را شكستند بتخانه ها را ويرانكردند. ظلم و ستم را از ريشه برانداختند. آداب و رسومباطل را نابود ساختند و به جاى همه آنها، سازمانى نو براساس ايمان و علم ،عدل و آزادى و اخلاق و فضيلت به وجود آوردند و عقب افتاده ترين مردم را به عالى ترينمدارج كمال رسانيدند.