پس و پیش نگریس

معنی کلمه پس و پیش نگریس در لغت نامه دهخدا

پس وپیش نگریستن. [ پ َ س ُ ن ِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) یا پس و پیش نگه کردن. گذشته و آینده را بنظر داشتن. به قبل و بعد اندیشیدن. عاقبت اندیشیدن :
شنیدم که راهی [ دین زرتشت ] گرفتی تباه
بخود روز روشن بکردی سپاه...
تبه کردی آن پهلوی کیش را
چرا ننگریدی پس و پیش را.دقیقی.بلشکر بترسان بداندیش را
بژرفی نگه کن پس و پیش را.فردوسی.

جملاتی از کاربرد کلمه پس و پیش نگریس

گر قرب خدا میطلبی دلجو باش وندر پس و پیش خلق نیکوگو باش
سواری ده هزارش از پس و پیش بزرگان هرکه بودند از کم و بیش
نه راه پس و نه راه پیشت باشد بگذار ز خجلت و فرو شو به زمین
حشم کرشمه از پیش و سپاه غمزه از پس پس و پیش خویش بنگر که چه احتشام داری
همی راند پر درد و گریان ز جای سپاه از پس و پیش او رهنمای
روزى در زمان خلافت عمر بن خطاب نزد او نشسته بودم ، در آنحال مردى از در آمد كه موى اندكى در دو طرف سرش به چشم مى خورد. آن مرد پاهاى كجىداشت ؛ به طورى كه انگشتهاى هر دو پاى او روبروى هم ، و پاشنه هايش تقريبا درامتداد شانه هايش قرار داشت . او در حالى كه مردم نشسته در مجلس را پس و پيش مى كرد واز روى سر آنها قدم برمى داشت ، خود را به جلو كشيد تا اينكه روبروى عمر قرارگرفت و او را به رسم خلافت درود گفت . عمر از او پرسيد: كيستى ؟ آن مرد جواب داد: منمردى مسيحى هستم و نامم امرؤ القيس بن عدى كلبى است . عمر او را شناخت . پس ‍ پرسيد:بسيار خوب ، چه مى خواهى ؟ امرؤ القيس پاسخ داد كه مى خواهم مسلمان شوم . عمر اسلامرا بر او عرضه كرد و او هم پذيرفت . سپس عمر فرمان داد تا نيزه اى برايش حاضركردند. پس پرچمى بر آن بست و به دستش داد و او را بر مسلمانان قضاعه (139) شامحكومت داد.
تزئینات یخچالها، علی‌رغم سادگی، از زیبایی و جاذبه‌ای چشمگیر برخوردارند. به خصوص اینکه این تزئینات، فقط با یک مصالح و یک رنگ خشت تجلی یافته‌است. معمار با ذوق، با برگزیدن ساده‌ترین راه‌ها، با پس و پیش گذاشتن خشت‌ها، یا ایجاد فضاهای کوچک خالی یا ایجاد برجستگی، در داخل مخازن یا در بخش فوقانی دیوارها و همچنین با ایجاد طاق‌نماهای متعدد در طول آن، از یکنواختی کسل‌کننده بدنه‌های صاف و یکدست دیوارها، کاسته‌است. یخچالهای کاشان، یخچال در کرمان، یخچال عباس‌آباد در رفسنجان و یخچال موجود در ارگ بم، به این تزئینات زیبا مزین شده‌اند.
وی در رساله‌ای که از شیکاگو منتشر نمود، به صراحت در صفحهٔ ۲۸ اعلام کرد که «مطالعهٔ تاریخچهٔ بابی به‌علاوهٔ دستنویس‌های مقدسشان ثابت می‌کند یک دستکاری وحشتناک، تغییر و پس و پیش کردن معانی، توسط بهائیان انجام شده‌است».
ز بسیاری که زاری کرد بر خویش فغان برداشتند ازوی پس و پیش
نهیب شاه برو حلقه کرد گرد جهان که ره نبودش پیش و پس و یمین و یسار
و اين حرف صحيح نيست ، زيرا ممكن است از دو طرف مشاجره ، معناى (هم ) تحقق بيابد.البته در صورتى كه يك دفعه و بدون پس و پيش باشد، و يا عنايت زائده اى در كاربيايد، مانند دو نفر كه مى خواهند به هم نزديك و باهم جمع شوند، گاهى يكى از آن دومى ايستد، ديگرى نزديكش مى رود، و گاهى هر دو با هم و به سوى هم حركت مى كنند، وبه هم نزديك مى شوند، و نيز دو جسمى كه با مغناطيس مى خواهند يكديگر را جذب كنند ومتصل شوند گاهى يكى جذب مى كند و ديگرى جذب به سوى آن مى شود، و گاهىيكديگر را جذب مى كنند، و به هم مى چسبند.
این طرفه که دی نامده، بهمن ز پس وی شد با سپهیش از پی امداد مهیا
مؤلف : بر همه اينها يك اشكال كلى وارد است و آن اين كه : با اين فرض هيچ اعتمادىبراى ما بر هيچ يك از آيات قرآن باقى نمى ماند، زيرا با اين فرض ‍احتمال دارد كه هر آيه اى از قرآن تحريف شده و تغيير يافته و بر خلاف چيزى كه خدانازل فرموده باشد، در نتيجه هيچ حجتى براى ما در قرآن باقى نمى ماند، پس فايدهاش باطل شده و فايده دستور به پيروى از آن سفارشاتى كه بدان شده از بين مى رودو نيز (1290) خداوند فرموده : ((قرآن كتابى است والا و مغلوب ناشدنى ،باطل از پس و پيش بدان راه ندارد، از سوى خداوندى حكيم و آگاهنازل شده است )) (1291)، پس چگونه مى تواند تحريف و كاستى و تغيير در آن راهيافته باشد؟!
سازندهای آهکی در شمال شرق و شمال غرب توسط یک دشت مرکزی از سازندهای رسی از ناحیه آتشفشانی جنوب غربی جدا می‌شوند.نقشه شمال شرقی آنتیگوا دارای چندین جزیره کوچک و بسیار کوچک است که برخی از آنها مسکونی هستند. . خطوط ساحلی هر دو جزیره تا حد زیادی با سواحل، تالاب‌ها و بنادر طبیعی پس و پیش رفتگی دارند. این جزایر توسط صخره‌ها تپه‌های شنی زیرآبی احاطه شده‌اند. بارندگی در جزایر اندک است و بنابر این رود و نهر کمی در آن‌ها دیده می‌شود. هر دو جزیره فاقد مقادیر کافی آب زیرزمینی شیرین هستند. جزیره کوچک ردوندا تا ارتفاع ۲۴۶ متری بالا می‌رود و زمین هموار بسیار کمی دارد، در حالی که باربودا بسیار هموار است و تپه‌های کمی دارد.
پس و پشت هم نیزه ی جان ستان تو گفتی زمین گشته خرما ستان
چندان که ز عالم پس و پیشش دیدم آن خویش ندیدمش که خویشش دیدم
زن كه از پشت پرده او را زير نظر داشت ، وقتى ناراحتى مولانا و حالت انتظار او را ديدوارد مجلس رشد و پلو را پس و پيش كرد و مرغ را به صوفى صافى نشان داد و گفت :جناب شيخ ! چطور شما با اين كشف و كرامت در نماز مسجد بصره ، عبور سگى را در مسجدالحرام مى بينيد، ولى مرغ بريان جلوى خود را به اين نزديكى در لاى پلوى نديديد؟!