پس و پیش نگر

معنی کلمه پس و پیش نگر در لغت نامه دهخدا

پس و پیش نگر. [ پ َ س ُن ِ گ َ ] ( نف مرکب ) مآل بین. عاقبت اندیش :
من همه ساله دل از عشق نگه داشتمی
بخدا بودمی از عشق پس و پیش نگر.فرخی.

معنی کلمه پس و پیش نگر در فرهنگ فارسی

( صفت ) مال بین عاقبت اندیش .

جملاتی از کاربرد کلمه پس و پیش نگر

بالا زده‌یی ساق چو زاهد که ز وسواس دامان ز پس و پیش بگیرد به سر چنگ
و به دليل همين احاطه همه جانبه شهوات بر قلب است كه خداىمتعال از ابليس حكايت فرموده كه گفت : ((هر آينه بر سر راه راست تو در كمين آدميان مىنشينيم ، آن گاه از پيش و پس و از راست و چپ آنها بر آنان درمى آيم .)) (665)
فرو ریخت زی قلب ارژنگ شاه پس و پشت او سرکشان سپاه
سازهٔ جابجاشدنی به یک بخش یا توالی دی‌ان‌ای می‌گویند که می‌تواند جایگاه نسبی خود بر روی ژنوم یک یاخته پس و پیش کند. این جابجایی و پس و پیش شدن به دو روش می‌تواند روی دهد؛ هم می‌تواند به روش «رونوشت و چسبیدن» انجام پذیرد، هم از راه «برش و چسبیدن» می‌تواند رخ دهد.
در زبان مردم قدیم منطقه، «کوجو» و «کوجی» نوعی پارچه پشمی بسیار جالب خوش بافت (شبیه جاجیم) با رنگ‌های متنوع اصیل طبیعی پشمی بود که به عنوان بالاپوش، روانداز، بارانی، پالتو، بورغه، چوخا و … استفاده می‌شد و همچنین اسباب و آلتی را هم می‌گفتند که در بافندگی، تارها را پس و پیش می‌کند. ☃☃ «وار» هم به معنای بودن و موجود بودن، تولید و به عمل آوردن است. پس «کوجووار» به معنای بسیار جالب جایگاهی است که در آن بهترین نوع پارچه پشمی مورد نیاز کشاورزان و دامداران و کاروانیان تولید و به بازار مصرف عرضه می‌شد. ☃☃☃☃↵روایت دیگر چنین است که واژه گوجووار به دوران هیتی‌ها برمیگردد که «گؤو» را خدای بزرگ خود می‌دانستند. «گؤو» در اصل به معنی آسمان ونیرو و زندگی وجنب وجوش است. برخی از مردم منطقه به این محله گوجووار می‌گویند که از این نام گرفته شده‌است.
زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشگر قرار دهيد، و آنها كه كلاه خُود ندارند، در پشت سرقرار گيرند، دندان ها را در نبرد روى هم بفشاريد، كه تاءثير ضربت شمشير را برسر كمتر مى كند، در برابر نيزه هاى دشمن ، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مىلغزاند و كمتر به هدف اصابت مى كند، چشم ها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مىافزايد، و دل را آرام مى كند، صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سُستى را مى زدايد.پرچم لشگر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد و جز به دست دلاوران ومدافعان سرسخت خود نسپاريد، زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مى كنند، ازپرچمهاى خود بهتر پاسدارى مى نمايند و آن را دردل لشگر نگاه مى دارند، و از هر سو، از پيش و پس و اطراف ، مراقب آن مى باشند، نه ازآن عقب مى مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشى مى گيرند كه تنها رهايش سازند.هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد و به يارى برادر خود نيزبشتابد، و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد كه او در برابر دوحريف ، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش .
ندارم من چو موی تو سَرِ خویش که چون موی تو میافتم پس و پیش
اگر براى جلوس او، جلسه آماده و گشاده گردد تا جائى براى نشستن او فراهم شود، ونيز احساس كند كه خود حاضران در مضيقه قرار گرفته اند، خويشتن را به اصطلاح :جمع و جور كند و خود را نگستراند و بر روى زمين ، پهن نسازد. او نبايد با بر و پهلو وپشت خود به كسى تكيه كند. و نيز نبايد با پس و پيش رفتن ، خود را جابجا كرده ، وخود از ميان جمعيت بيرون افتد. (و بالاخره مزاحم ديگران نگردد و بايد رنج خود را دربرابر راحتى ديگران ، با آغوش باز پذيرا باشد).
پس و پشت او یاران یکدله چو شیران بگسیخته سلسله
گروهی ز دیوان پس و پشت او ز جادو زمین بود در مشت او
تا از پس و بیشند کم و بیش و بد نیک تا در تک و پویند شب و روز و مه و سال
در سال ۱۹۵۷ و پس از مرگ پدرش، او وارث «اُرئال» و رئیس هیئت مدیره شرکت لورئال شد. از آن پس و با همکاری همسر خود (آندره بتانکور) در گسترش جهانی آن تلاش کرد.
من پس و پیش ننگرم پرده شرم بردرم زانک کمند سکر می می‌کشدم ز پیش و پس
«از این پس و تا اطلاع بعدی، هیچ تماس مستقیمی بین هیئت‌ها و کمیته‌های پارلمان اروپا با همتایان ایرانی [مقامات حکومت جمهوری اسلامی] وجود نخواهد داشت. ما به آنان که در خیابان‌های ایران، چشم امید به ما دارند بی‌اعتنا نخواهیم بود. ما با شما [معترضان ایرانی] هستیم و در کنارتان خواهیم بود.»
پس و پیش چون آفتابم یکی‌ست فروغم فراوان فریب اندکی‌ست
همچنين از تعريف نجاشى و شيخ طوسى از كتاب كافى چنين بر مى آيد كه كتاب مزبور بر حسب موضوعاتش به سى بخش جداگانه ، و هر كدام در يك جلد تدوين شده است ؛ با اين تفاوت كه آنها به گونه امروز شماره گذارى نشده بود، و به همان سبب گاهى نام كتابها پس و پيش شده ، مگر اولين و آخرين آنها كه كتاب عقل باشد و روضه كه در موقعيت آنها اتفاق نظر دارند.
هر کجا روی کنی طره به دوش از پس و پیش گل به خرمن برود مشک به خروار آید
گر صبر کنی، صبر، کند کار تو راست ور نه پس و پیش میدو و کژ میباز