پر اندوهی
معنی کلمه پر اندوهی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پر اندوهی
سبزهام تا بردمیده از بهار گلخنی گرد اندوهی نشسته از جبینم شبنمی
جانش از تیر ملامت ریش گشت در دل اندوهی که بودش بیش گشت
او در دیوانش و در تعدادی از غزلهای خود به سلطان بختنامی اشاره میکند و با اندوهی بیپایان و عاطفهای سرشار از او یاد میکند. اکنون میتوان با اطمینان گفت که این سلطان بخت دختر او بوده، هر چند نام نامادریاش نیز همین بودهاست.
و گفت: در جوانمردان اندوهی بود که بهر دو جهان درنگنجد و آن اندوه آنست که خداوند تا او را یاد کنند و بسزای او نتوانند.
از دور چادر بزرگ سفید درپوش پدرم را که در میان دشت برافراشته بود، دیدم و اندوهی جانکاه به من دست داد و کوهی از غم بر دلم نشست.
کم نشد از گریه اندوهی که در دل داشتم پاک نتوان کرد با دامان تر آیینه را
خوشا جانی که اندوهی فرو گیرد سراپایش ز نومیدی توان پرسید لطف انتظار ما
پس از عمل دو روزی حالش بهترشد ولی شب دوم به ناگاه درگذشت و اندوهی بزرگ گریبان کسروی را گرفت..
و گفته اند بهترین دعاها آنست که از اندوهی خیزد.
سپهری دربارهٔ انتخاب این نام برای فیلمش گفتهاست: «بهنوعی با شنیدن این عنوان تعبیر دوپهلو به ذهن میرسد، از سویی در اینجا با آوردن زنبورک مفاهیمی مثل صمیمیت، نزدیکی و احساسی بودن این ساز مد نظر بود، مفاهیمی با درونمایه اصلی فیلم که پرداختن به درونیات و وجهه واقعی، انسانی و عاطفی استاد نفیسی نسبت به خانواده، زبان و وطن است، همخوانی دارد؛ از سویی دیگر گام مینور در موسیقی فضای اندوه، نوستالژی و دوری را تداعی میکند و در واقع هدف من این بود که هر دو این مفهوم را به تصویر بکشم تا هم به درونیات ایشان نزدیک شویم و هم اندوهی که بهواسطه دوری از ایران احساس میکند را دریافت کنیم.»
ازان نم دامن او تر نگردد ز اندوهی که دارد برنگردد
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به توما، کارآگاه، سرباز حرفهای، دام، شب مال ماست، اندوهی به وسعت اقیانوس و محوطه اشاره کرد.
تخم رنجی و بیخ اندوهی شاخ دردی و بار تیماری
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشتهاست، میتوان به لولیتا، جرم واقعی، وال استریت: پول هرگز نمیخوابد، آمریکاییها، اندوهی به وسعت اقیانوس و آدمکش آمریکایی اشاره نمود.
برکهٔ خشک ادامه منطقی فیلم کالنگها است. در کالنگها، قهرمان از مکان سنتی خود جدا میشود و آخرین گردشش، خاطرههای گذشته را مرور میکند. در برکهٔ خشک که به گفتهٔ حسن داستان بازگشت است، پسر خاطرههای گذشته را بیاد میآورد. خاطرهها سادهاند. ساده چه در تصویر و چه در معنی اما بیش از آنچه هستند میگویند. بنیهاشمی در برکهٔ خشک اندوه گذشتهٔ از دست رفته را میخورد. اندوه سنت و اصالت را. در پایان فیلم قهرمان فیلم بازگشته اما همه چیز را آن گونه که بود نمییابد. بندر متروک و خالی است و برکهای که خشک شده و حسرت و اندوهی که به کمال هنرمندانهای میرسد.
به اندوهی بسوزی خرمنی را کشی از دست مهری دامنی را
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است، میتوان به معبر وحشت، عناد، سگ سیاه و اندوهی به وسعت اقیانوس اشاره کرد.
6- ناله ام بلند شد و اندوهی بی پایان وجودم را فراگرفت و اشکهایم سیل به دامانم بستند.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به مقصد نهایی ۳، اندوهی به وسعت اقیانوس و حمله هلهلهچی ۵۰ فوتی اشاره کرد.
راحت دنیات را رنج قیامت در قفاست هیچ اندوهی مخور با هم بود خرما و خار