پاردم گر
معنی کلمه پاردم گر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پاردم گر
گوید خرامیره با سهل دیلمم او کرد بند پاردم من فراخ و تنگ
سراسیمه قلواد ره کرده گم عنان را ندانسته از پاردم
خری از روستاییی بگریخت جل بیفکند و پاردم بگسیخت
چون بجنبانی عنان باره از خیل عدو کس نداند زین ز پالان پاردم از پالهنگ
به جایی که من پای بفشاردم عنان سواران شدی پاردم
موکب بخت عدوت همچو سفینه است از آنک جز محل پاردم جای عنان دیده نیست
در اسبها از پاردمها برای جلوگیری از به جلو لیز خوردن زین اسب استفاده میشود. در انتهای بزرگتر پاردم، بندی قرار دارد که زیر دم اسب قرار داده شده، و انتهای کوچکتر به زین بسته میشود.
پال در فارسی یه معنای ریسمان است و بنابراین پاردم یعنی ریسمان دُم.