پاداش خوف از خدا

معنی کلمه پاداش خوف از خدا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پاداش خوف از خدا (قرآن). پاداش خوف از خدا با توجه به آیات قرآن عبارتند از:
ترس از عظمت و هیبت خدا در خفا، درپى دارنده آمرزش الهی:۱. إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ ... وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ ....
یس/سوره۳۶، آیه۱۱.
خداترسی در خفا، عامل بهره مندى از مواهب دلخواه و افزونتر از آن در بهشت:وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ ... لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.
ق/سوره۵۰، آیه۳۱.
خداترسى، سبب بهره مندى از بهشت:۱. وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ.
الرّحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.
...

جملاتی از کاربرد کلمه پاداش خوف از خدا

و گفت: خوف از عدل اوست و رجا از فضل او.
مؤ لف : مويد اين حديث معنايى است كه ما براى خوف از مقام خداى تعالى كرديم . و نيزدر اصول كافى به سند خود از يحيى بن عقيل روايت كرده كه گفت : امير المؤ منين (عليهالسلام ) فرمود: من تنها از دو چيز بر شما مى ترسم ، يكى پيروى هوا، و يكى آرزوىدراز، چون پيروى هوا آدمى را از حق باز مى دارد، و آرزوى دراز آخرت را از ياد مى برد.
يكى از احتمالاتى كه ممكن است مقصود از اين اشارات باشد آن است كه : گشودن دست درحالت رَغْبَت ، به حال كسى كه به خداوند - جلّ جلاله - اميد دارد، و حسن ظنّشبه تفضّل او بر خوف از جلالِ عظمتش فزونى دارد، نزديكتر است ، لذا شخص راغب هموارهخواهان ايمنى است ، و كف دستش را مى گشايد تا احسان خداوند به آن فرو ريزد.
امید به فردوسی و خوف از سقری نیست هرچند که در نخل اطاعت ثمری نیست
پـس ، اى انـسـان بـيـچـاره كـه عبادات و مناسك تو بعد از ساحت قدس آورد و مستحق عتاب وعـقـاب كـنـد، بـه چـه اعـتماد دارى ؟ و چرا خوف از شدت باءس حق تو را بى آرام نكرده ودل تـو را خـون نـنـمـوده . آيـا تـكـيـه گـاهـى دارى ؟ آيـا بـهاعـمـال خـود وثـوق و اطـمـيـنـان دارى ؟ اگـر چـنـيـن اسـت واى بـهحـال تـو مـعـرفـتـت بـه حـال خـود و مـالك المـلوك ! و اگـر اعـتـمـاد بـهفـضـل حـق و رجـاء بـه سـعـه رحـمـت و شـمـول عـنـايـت ذات مـقدس دارى ، بسيار بجا و بهمحل وثيقى اعتماد كردى و به پناهگاه محكمى پناه بردى .
نداریم خوف از سؤال وجواب نداریم پروای روز حساب

و در مورد ((بخل )) بايد بينديشد كه علّت آن خوف از فقر و نادارى و يا علاقه به برترى مالى و يا شرارت نفس و يا بدخواهى براى خلق خداست .

چو لایق باشد الطاف خدایی را چه خوف از فتنه محشر صفایی را
که داده است تو را در زمانه این همه جرأت که می‌کنی گنه و خوف از عقاب نداری
و گفت: خوف از خدای ترا به خدای رساند و کبر و عجب نفس ترا از خدای منقطع گرداند وحقیر داشتن خلق را بیماری است که هرگز دوا نپذیرد.
سوم: خوف از این هر دو با هم
و خوف از خدا، گاهى به سبب معرفت ذات و صفات خداست و گاهى به سبب جنايت بنده ازجهت ارتكاب معاصى است و گاهى به سبب هر دو و به حسب معرفت بنده بهجلال خداى تعالى و به عيب نفس خود و تقصيرات خود مى باشد.
جمله محروم و ز خوف از چشمه دور حیله‌ای کردند چون کم بود زور