وک وکه

معنی کلمه وک وکه در لغت نامه دهخدا

( وکوکة ) وکوکة. [ وَک ْ وَ ک َ ] ( ع مص ) گرد گردیدن به رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || گریختن از جنگ. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) هدیر کبوتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه وک وکه

عشق و مستوری و عفت که شنیدست وکه دید؟ این کمالیست که از ذرات تو در نشو و نماست
کاریز کند و نهر برآورد و رود ساخت سد بست وکه شکست و روان‌کرد جویبار
چشم تو مست و لبت آتش سوزان وکه دید مست اندر حرم و آتش سوزان به حرم
بهرگوزنان به دشت وکه نبرد راه بهر تذروان به راغ و کو ننهد رو
اعداد بدون بعد (یا اعداد مشخصه) نقش مهمی در تجزیه و تحلیل رفتار سیالات و جریان آنها و همچنین در سایر پدیده‌های انتقال دارند. آن‌ها شامل اعداد رینولدز وکه به عنوان نسبت‌های بزرگی نسبی ویژگی‌های سیال و سیستم فیزیکی، مانند چگالی، ویسکوزیته، سرعت صوت و سرعت جریان را توصیف می‌کنند.
فلک‌تاز و مه‌سیر وکه‌کوب و شخ‌بر کم‌آسای و پر تاب و ره‌پوی و رهبر
که دیده وطن سازد وکه سینه مقام یعنی که در آب و آتشم دور از تو