وظایف ما در عصر غیبت

معنی کلمه وظایف ما در عصر غیبت در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] وظایف ما در عصر غیبت اثر فارسی علی اصغر رضوانی، از مجموعه کتاب های «سلسله مباحث مهدویت» بوده که به بررسی وظایف منتظران حضرت مهدی(عج) در دوران غیبت ایشان پرداخته است.
احتیاجی که مؤلف در آشنایی مردم نسبت به وظایف خویش در قبال امام زمان(عج) احساس کرده است، انگیزه تألیف وی می باشد.
کتاب با مقدمه مؤلف در تذکر این نکته که یکی از محورهای مهم بحث از مهدویت، سخن از تکالیف مسلمانان در عصر غیبت است، آغاز شده و مطالب در چهار بخش، ارائه گردیده است.
در اثبات مباحث مطرح شده، از آیات و روایات استفاده شده است.
بررسی احادیث جعلی پیرامون حضرت مهدی(ع)، مشخصات ظاهری ایشان، ضرورت انتظار و حقیقت آن، از جمله مطالب خواندنی کتاب است.
[ویکی فقه] وظایف ما در عصر غیبت (کتاب). «وظایف ما در عصر غیبت» اثر فارسی علی اصغر رضوانی، از مجموعه کتاب های «سلسله مباحث مهدویت» بوده که به بررسی وظایف منتظران حضرت مهدی عجّل الله فرجه الشریف در دوران غیبت ایشان پرداخته است. احتیاجی که مؤلف در آشنایی مردم نسبت به وظایف خویش در قبال امام زمان عجّل الله فرجه الشریف احساس کرده است، انگیزه تالیف وی می باشد.
کتاب با مقدمه مؤلف در تذکر این نکته که یکی از محورهای مهم بحث از مهدویت، سخن از تکالیف مسلمانان در عصر غیبت است، آغاز شده و مطالب در چهار بخش، ارائه گردیده است. در اثبات مباحث مطرح شده، از آیات و روایات استفاده شده است. بررسی احادیث جعلی پیرامون حضرت مهدی علیه السّلام، مشخصات ظاهری ایشان، ضرورت انتظار و حقیقت آن، از جمله مطالب خواندنی کتاب است.
گزارش محتوا
نویسنده معتقد است که اعتقاد ما به زنده بودن امام زمان عجّل الله فرجه الشریف، وظایف و تکالیفی را بر ما واجب می کند و مقصود از آداب و تکالیف، اعتقاد و کارهایی است که هر مسلمان و خصوصا شیعیان امام زمان عجّل الله فرجه الشریف باید به آن ها ملتزم باشد.
← بخش اول
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است. پاورقی ها به ذکر منابع اختصاص دارد.
منبع
...

جملاتی از کاربرد کلمه وظایف ما در عصر غیبت

و در جاى ديگر نيز امام عليه السلام به اين مطلب اشاره نموده ، و آن زمانى است كه((عمر ابن الخطاب )) در ذدوران خلافتش كه مى خواست لشكر به سوى ايران بفرستدخدمت على عليه السلام رسيد و با آن حضرت مشورت نمود و نظر خواست ، حضرترهنمائى هائى ارائه فرمود، از جمله ((عمر)) از زيادى نيروى ايران شكايت داشت كهحضرت گوشزد كرد، از كميت سپاه دشمن نترس كه دست خدا يارى و حق همراه لشكر اسلاماست ، و ما در عصر پيامبر با نيروى اندك با قدرت هاى بزرگ و لشكرهاى قومى مبارزهمى نموديم :
گرچه مشهور شده است كه اين گروه خوارج راتشكيل مى دادند ولى بايد توجه داشت كه همه خوارج از اين گروه نبودند بلكه بخشكوچكى از آنان را متحجران و به تعبير حضرت امير(ع )جاهل متنسك تشكيل مى دادند و آن دسته از خوارج كه قيام مسلحانه مى كردند از حاشيه امنيتىاين گروه در جامعه سوء استفاده مى كردند ما در عصر خود نيز اين گروه را ديده ايم چهدر قبل از انقلاب و چه بعد از پيروزى انقلاب كه در جمعهاى خصوصى و محدود ايرادهاىشرعى بر حكومت وارد مى كردند و بعد از انقلاب نيز همين شيوه را ادامه مى دهند. درمعرفى اين گروه به سخن معيار انقلايب اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره توجه كنيد:
اما رأ يى كه بعضى از صحابه آن را استعمال مى كردند، اگر همين قياس ‍ نباشد، چندانهم از آن دور نيست . هر چند درباره ((علت حكم )) و روشهاى آن و ساير مباحثى كه مى بايدبراى استعمال قياس آورده شود، از آنچه ما در عصر آن فقها شناخته ايم چيزى به مانرسيده است (48) .
امانوئل کانت معتقد بود مشخصهٔ مهم عصر او اشتیاق به دانستن حقیقت است. او در پاسخ به این پرسش خودش که «آیا ما اکنون در عصر روشن‌نگر زندگی می‌کنیم؟» پاسخ گفت: «خیر، بلکه ما در عصر روشنگری زندگی می‌کنیم».
چگونه انبيا - عليهم السلام - كسانى نظير سلمان - رحمه الله - و ... را تربيتكرده اند كه گويا آن چه انبيا - عليهم السلام - مى ديدند، مى ديدند!گذشته از سلمان -رحمه الله كه با نبى اكرم - عليه السلام - و وصى او - عليه السلام - مصاحبت نزديكداشت و با آن همه مقامات جاى خود را دارد، علمايى را كه ما در عصر غيبت ديده ايم كه بهمقامات عاليه و كرامات نايل آمده و آينده را مى ديدند و از آن خبر مى دادند و با بصيرتبودند، درجات ايمان و يقين و كرامت را بدون سر و صدا وطبل و شيپور و بدون تظاهر و خودنمايى بالا رفته بودند . اگر احياناطبل و شيپور داشتند و در جايى تظاهر به كرامت مى كردند، براى ترويج شرع بود، نهترويج شخص خودشان .
بـعـضـى گـفته اند ميان مسلمانان و اهل قبله نيز ممكن است مخاصمه وجود داشته باشد، و درايـنـجـا از ابـوسعيد خدرى حديثى نقل شده كه ما در عصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسـلّم ) هـرگـز فـكـر نـمـى كـرديـم كـه مـيـان مـا مـسـلمـانـان مخاصمه اى باشد مى گفتيمپـروردگـار مـا يـكـى ، پـيـامـبـر مـا يـكـى ، و ديـن و آئيـن مـا يـكـى اسـت ، بـااينحال خصومت چگونه ممكن است ؟ تا اينكه روز صفين فرا رسيد و دو گروه كه هر دو بهظـاهر مسلمان بودند (هر چند يكى مسلم واقعى بود و ديگرى مدعى اسلام ) شمشير به روىيكديگر كشيدند گفتيم آرى آيه ما را هم شامل مى شود!.