وضع اسم فاعل

معنی کلمه وضع اسم فاعل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جعل الفاظی برای دلالت بر معنای اسم فاعلی را وضع اسم فاعل می گویند.
اسمی که از فعل معلوم مشتق شده و بر کسی یا چیزی دلالت می کند که فعل از او سر زده است، اسم فاعل نامیده می شود.در کتاب «التعریفات» آمده است:«اسم الفاعل ما اشتق مِن یفعل لمن قام به الفعل بمعنی الحدوث»
انواع وضع اسم فاعل
اسم فاعل، مانند سایر مشتقات، دو وضع دارد:۱. وضع ماده:مثلاً در «ضارب»، ماده «ض، ر، ب» حروف اصلی اسم فاعل می باشد؛۲ وضع هیئت:که همان هیئت و صورت فاعل (وزن فاعل) استهیئت اسم فاعل وضع شده تا بر صدور فعل از فاعل دلالت کند؛ یعنی موضوع له آن نسبت صدوری بین فعل و فاعل است.

جملاتی از کاربرد کلمه وضع اسم فاعل

در جمله (فينسخ اللّه ما يلقى الشيطان ثم يحكم اللّه آياته ) التفاتى از تكلم باغير به غيبت به كار رفته ، اول فرموده (ما نفرستاديم ) و در آخر فرموده (خدا نسخمى كند) و وجه اين التفات اين است كه عنايت به ذكر و نام خدا و اسناد نسخ و احكام بهقادر على الاطلاق را برساند. و به عين همين جهت بار ديگر لفظ جلاله را تكرار مى كندوگرنه مى توانست بار دوم ضمير آن را به كار ببرد و بلكه بايد به كار مى برد وقاعده آن را اقتضاء مى كرد ولى ضمير به كار نبرده وضع اسم در جاى ضمير كرده .
در آيه مورد بحث با اينكه كلمه (انسان ) قبلا ذكر شده بود، و جا داشت به ضمير آناكتفا كند، و بفرمايد (انا خلقناه ...) اگر دوباره خود كلمه را ذكر كرد، به حكم اينكههمواره وضع اسم ظاهر در موضع ضمير براى افاده نكته اى است ، براى اين بوده كهمسجل كند خداى تعالى خالق و مدبر امر او است .