[ویکی فقه] وصف عبادت، صفت همراه با عبادت می باشد. وصف عبادت، به معنای شیء یا عنوانی است که غیر از خود عبادت (ذات عبادت) ولی همراه آن می باشد. اقسام وصف عبادت وصف عبادت، یا وصف ملازم است، که انفکاک بین آن و موصوف امکان ندارد، مانند: جهر و اخفات قرائت نماز ؛ برای نمونه، در نمازهای اخفاتی، از جهر به قرائت نهی شده است و «جهر» وصفی نیست که جدای از قرائت تحقق پیدا کند بلکه ملازم و همراه قرائت است گرچه خود عبادت نیست؛ و یا وصف مفارق است، مانند:غصبیت برای مکان نماز.
جملاتی از کاربرد کلمه وصف عبادت
8- شرك در تمام ابعادش (ذات وصفات و عبادت )، منفور است . ( من شى ء )
فاطمه زهرا عليهاالسلام ميزان است از حيث عبادت . از آنجا كه حضرتش هميشه مستغرق دربحار احديت بوده تمام اعمال آن بزرگوار عبادت پروردگار بحساب مى آيد ولى عبادتفاطمه سلام الله عليها در خصوص نماز و خضوع و خشوعش در پيشگاه معبود خود و شبزنده دارى هاى آن يگانه عابده و عارفه دوران بحد اعلى از حيطه وصف خارج است و دربيان نمى گنجد همين بس كه از حسن بصرى روايت شده است :
قرآن كريم كه در پيشگاه ربوبى به وصف على و حكيم متصف بودبراى هدايت جوامع بشرى تنزل يافت و درجات قوسنزول را يكى پس از ديگرى به نحو تجلى نه به طور تجافى طى كرد تا در جامالفاظ ريخته شد و جامه كلمات در بركرد و در كسوت عربى مبين محجوب شد:اناجعلناه قرانا عريبا لعلكم تقلون # و انه فى ام الكتاب لدنيا لعلى حكيم (452)،تا مجددا در قوس صعود به صورت دعا و عبادت كه هر كدام قرآن صاعداست به حضورقدس ربوبى باريابد. اگر گفتمان با قرآن ميسر مى بود و از آن نورنازل سوال مى شد شما چه احساسى از هجران مشهد الهى و فراق ساحت خداى سبحانداريد، شايد چنين پاسخ مى داد كه از دورى خدايى كه من كلام اويم و از جدايى متكلمى كهمن گفتار اويم و از مهجورى از موطن اصلى خودم كه همان لدن و نزد خداى سبحاناست اندوهناك و غمين هستم .
كلمه (سواء) مصدرى است كه معناى وصف از آن اراده شده ، مى خواهد بفرمايد:اهل كتاب همه مثل هم ، و مساوى در وصف و در حكم نيستند، براى اينكه بعضى از آنان امتىهستند قائم به عبادت ، و آيات خدا را مى خوانند و چنين و چنانند، و بعضى ديگر اينطورنيستند. و از اينجا معلوم مى شود كه جمله : (مناهل الكتاب ...) در مقام تعليل است ، و وجه عدم تساوىاهل كتاب را بيان مى كند.