ور نم نهادن

معنی کلمه ور نم نهادن در لغت نامه دهخدا

ور نم نهادن. [ وَ ن َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) آن است که شخصی را بکشند و در زیر خاک پنهان کنند و بر بالای او گل و ریاحین برویانند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ). کشتن شخصی و زیر خاک پنهان کردن جسد وی و روی خاک وی را گل و ریاحین کاشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از از نظر غایب شدن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه ور نم نهادن

گوهر ار خواهی درآ در بحر ما ور نمی خواهی برو ساحل طلب
کرد خون کشته ی هجران بیک ره پایمال ور نمی داری مسلّم نعل بشماقش نگر
ذره و خورشید از او دارند نور ور نمی بینی چنین ای کور ، دور
عیسی مریم ببین گر عارفی ور نمی بینی برو در خر نگر