وداع نامه

معنی کلمه وداع نامه در لغت نامه دهخدا

وداع نامه. [ وِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) بدرودنامه. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وداع شود.

معنی کلمه وداع نامه در فرهنگ فارسی

بدرود نامه

جملاتی از کاربرد کلمه وداع نامه

در فصل سابق به شرح رفت كه حصرت امام حُسين عليه السّلام جواب نامه هاى كوفيانرا نوشت و مُسلم بن عقيل را فرمان داد تا به سمت كوفه سفر نمايد و آن نامه را بهكوفيان برساند. اكنون ، بدان كه جناب مسلم حسب الا مر آن حضرت مهيّاى كوفه شد،پسآن حضرت را وداع كرده از مكّه بيرون شد (موافق بعضى كلمات ، مسلم نيمه شهر رَمَضاناز مكّه بيرون شد وپنجم شوّال دركوفه واردشد ) وطىّمنازل كرده تا به مدينه رفت و در مسجد مدينه نماز كرد و حضرت رسالت صلى اللّهعليه و آله و سلّم را زيارت كرده به خانه خود رفت واهل و عشيرت خود را ديدار كرده و وداع آنها نموده و با دودليل از قبيله قيس متوجّه كوفه شد. ايشان راه را گم كرده و آبى كه با خود برداشتهبودند به آخر رسيد وتشنگى برايشان غلبه كرده تا آنكه آن دودليل هلاك شدند وجناب مسلم به مشقّت بسيار خود را در قريه مضيق به آب رسانيد وازآنجا نامه اى در بيان حال خود و استعفاء از سفر كوفه براى جناب امام حسين عليه السّلامنوشت وبه همراهى قيس بن مسهر براى آن حضرت فرستاد.
در سال ۲۰۱۵، کتابخانهٔ ملی اتریش نامه‌های وداع وتسرا به مادرش و سایر اعضای خانواده خود را منتشر کرد. نامه‌ها که اندکی قبل از مرگ نوشته شده بیانگر آن است که وتسرا به دلایل عشقی برای خودکشی در کنار رودولف آماده می‌شده‌است.
امام (ع ) وقتى با خانواده و عده اى از بستگان خود از مدينه خارج شد با قبر جدبزرگوارش (ص ) و فاطمه زهرا (ع ) و برادرش وداع كرد، براى برادرش ‍ محمّد حنفيهكه مردى بزرگوار و شجاع و باتقوا بود وصيت نامه اى نوشت و در آن علاوه بر اعلامنهضت خود، جهت قيام خويش را نيز بيان فرمود و روشن نمود كه در اين قيام قصدى جز امربه معروف و نهى از منكر و زنده كردن دين خدا و روش جدشرسول خدا (ص ) و پدرش على مرتضى (ع ) ندارد. نامه اى نيز به بنى هاشم نوشت وآنان را به يارى خويش دعوت كرد. نامه اى نيز بهاهل بصره نوشت و فلسفه قيام خود را براى آنها روشن نمود.
آستانه قبر  <>اين نامه را براى تجديد عهد دوستى و مؤ دت ننوشتم ، زيرا تو پست تر از آنى كه باتو از پيمان محبت صحبت كنم . به علاوه ، من اكنون در آستانه قبر قرار گرفته ام . ازنيك و بدهاى زندگى ، از خوش بختى ها و بدبختى هاى حيات درحال وداع و جدايى هستم . نه ديگر در دل من آرزوى دوستى كسى است و نه لحظات مرگاجازه عهد و پيمان محبت به من مى دهد. اين نامه را تنها از آن جهت نوشتم كه تو نزد منامانتى دارى و آن دختر بچه بى گناه توست . اگر دردل بى رحمت ، عاطفه پدرى وجود دارد، بيا اين كودك بى سرپرست را از من بگير تا مگربدبختى هايى كه دامنگير مادر ستمديده او شده است ، دامنگير وى نشود و روزگار او مانندروزگار من تواءم با تيره روزى و ناكامى نگردد.
در روزهاى پايانى جمادى الثانى 1079 ق . چند روز پس از پايان نگارش ‍ اين اثرنفيس حادثه اى دردناك روان آسمانى سيد على را در اندوه فرو برد. شيخ احمد بن محمدعلى جوهرى مكى گيتى را وداع گفت . (827) جوهرى در روزگار مرگ فضيلتهاگوهرى گرانبها بود. مرد دانشور و جهانديده اى كه گهگاه با نامه اى ، پيامى ياكتابى تنهايى جانكاه دانشور دربند حيدرآباد را از خاطرش مى زدود و اندوه بى پايانشرا به شادى و لبخند تبديل مى كرد.
اين نامه را براى تجديد عهد دوستى و مؤ دت ننوشتم ، زيرا تو پست تر از آنى كه باتو از پيمان محبت صحبت كنم . به علاوه ، من اكنون در آستانه قبر قرار گرفته ام . ازنيك و بدهاى زندگى ، از خوش بختى ها و بدبختى هاى حيات درحال وداع و جدايى هستم . نه ديگر در دل من آرزوى دوستى كسى است و نه لحظات مرگاجازه عهد و پيمان محبت به من مى دهد. اين نامه را تنها از آن جهت نوشتم كه تو نزد منامانتى دارى و آن دختر بچه بى گناه توست . اگر دردل بى رحمت ، عاطفه پدرى وجود دارد، بيا اين كودك بى سرپرست را از من بگير تا مگربدبختى هايى كه دامنگير مادر ستمديده او شده است ، دامنگير وى نشود و روزگار او مانندروزگار من تواءم با تيره روزى و ناكامى نگردد.
سپس امام حسين عليه السلام وصيت نامه اى نوشت و به محمد حنفيه سپرد. امام حسين عليهالسلام پس از ورود به مكه خانه خدا، در هشتم ذى حجهسال 60 قمرى عازم كوفه شد و در آن جا نيز محمد حنفيه با امام حسين عليه السلاممشورت كرد و از او خواهش نمود كه از اين سفر صرف نظر كند و به سوى كوفه نرود،چون مردم كوفه ، اهل وفا نيستند و با آن حضرت همان خواهند كرد كه با پدرش كردند. اماامام حسين عليه السلام تصميم خود را گرفته بود و حاضر نبود كه از رفتن به عراقصرف نظر كند. آن حضرت با وداع محمد حنفيه عازم عراق گرديد.(58)