واژون بخت

معنی کلمه واژون بخت در لغت نامه دهخدا

واژون بخت. [ ب َ ] ( ص مرکب ) برگشته بخت. بداقبال. بداختر. نگون بخت. بدبخت :
چه کند زورمند واژون بخت
بازوی بخت به که بازوی سخت.سعدی ( گلستان ).

معنی کلمه واژون بخت در فرهنگ فارسی

( صفت ) بخت برگشته بدبخت : (( چه کند زورمند واژون بخت بازوی بخت به که بازوی سخت . ) ) ( گلستان )

جملاتی از کاربرد کلمه واژون بخت

در دماغ خشک بخت تیره واژون من روغن بادام را از نبض کاکل می‌کشد
تا ز بخت بد واز اختر واژون به مدار فال کس گردش افلاک همایون نکند
باد چونانکه فلک حاسد و بدخواه تو را بهره جز بخت بد و اختر واژون نکند
عمر رفت ودامن نومیدی از دستم نرفت ناز بسیارست برمن بخت واژون مرا
بخت واژون را به تخت پادشاهی کی دهم سایه بال هما گر بخشدم تاجی به سر؟!
تاخته بر آسمان بخت تو چون عیسی و خصم همچو قارون در زمین با بخت واژون ساخته