واپس گریختن

معنی کلمه واپس گریختن در لغت نامه دهخدا

واپس گریختن. [ پ َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) به عقب فرار کردن :
نکته ها چون تیغ پولاد است تیز
گر نداری تو سپر واپس گریز.مولوی ( مثنوی ، دفتر اول ص 16 چ خاور ).و رجوع به واپس شود.

معنی کلمه واپس گریختن در فرهنگ فارسی

بعقب فرار کردن

جملاتی از کاربرد کلمه واپس گریختن

هومان با پنهان کاری هویت رستم را از پسرش سهراب پنهان داشت تا او را به جنگ رستم ترغیب نماید. سهراب در واپسین لحظات سر بر زانوی رستم از او قول گرفت که با هومان آشتی برقرار سازد و کین نستاند. هومان در کشتن سیاوش نقشی نداشت اما در جنگ‌هایی که به دنبال کشتن سیاوش بین ایران و توران رخ می‌دهد، خود را نشان می‌دهد. او با کوبیدن گرزی بر رستم، افراسیاب را از دست او نجات داد و پس از آن افراسیاب را از حمله به ایران بازمی‌دارد. در چندین جا هومان دلاورانه لشکر ایران به فرماندهی طوس و فریبرز را تحت فشار می‌گذارد و آنان را ناچار به گریختن می‌کند.