واپس نشستن

معنی کلمه واپس نشستن در لغت نامه دهخدا

واپس نشستن. [ پ َ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) عقب نشستن. || پائین نشستن. || با هم نشستن. || قبول کردن. راضی شدن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به واپس شود.

معنی کلمه واپس نشستن در فرهنگ فارسی

عقب نشستن پائین نشستن

جملاتی از کاربرد کلمه واپس نشستن

یزدگردِ سوّم (به پارسی میانه: 𐭩𐭦𐭣𐭪𐭥𐭲𐭩 ت.ت. 'یَزْدَکِرْتُ'؛ ۶۲۴ تا ۶۵۱ میلادی) یا یزدگردِ شهریار، برپایهٔ شاهنامهٔ فردوسی وی بیست و نهمین و واپسین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایران‌شهر، پسر شهریار و نوهٔ خسرو پرویز و همسرش شیرین بود. در سال ۶۳۲ میلادی چون کسی از خاندان ساسان نمانده بود، او را برگزیده و بر تخت پادشاهی نشاندند. به قولی وی هنگام بر تخت نشستن هشت سال داشت و به مدت نوزده سال پادشاهی کرد. با به پادشاهی رسیدن یزدگرد، پس از چندین سال آشوب و تفرقه، سرانجام ثبات به تاج‌وتخت ایران بازگشت.
همسر تائو دوم شهبانو آه‌هوتپ یکم بود. دو فرزند آن‌ها که بعدها فرعون شدند به ترتیب کاموسه و اهمسه یکم بودند. کاموسه واپسین شاه دودمان هفدهم شد و اهموسه پس از دورۀ کوتاهی از تقسیم قدرت با مادرش، بنیان‌گذار دودمان هجدهم گشت. کاموسه با نام کامل "واج خپر رع کاموسه" نبردی پیروزمندانه را از تبس ضد شاهان هیکسوس به منظور آزادسازی مصر ترتیب داد ولی در یکی از نبردها اسیر و اعدام شد. آه‌هوتپ یکم پس از مرگ کاموسه مدت کوتاهی را بر تخت گذراند و جنگ با هیکسوس‌ها را ادامه داد تا آنکه اهموسه یکم به سن کافی برای بر تخت نشستن رسید. با آغاز پادشاهی اهموسه، اخراج هیکسوس‌ها از مصر کامل شد و این سرزمین دوباره یکپارچه گشت.