واپس ماندن

معنی کلمه واپس ماندن در لغت نامه دهخدا

واپس ماندن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) بازماندن.واماندن. در عقب ماندن. ( ناظم الاطباء ) :
بدان پشتی چو پشتش ماند واپس
که روی شاه پشتیوان من بس.نظامی.ای که خواب آلوده واپس مانده ای از کاروان
جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را.سعدی ( خواتیم ).

معنی کلمه واپس ماندن در فرهنگ فارسی

باز ماندن واماندن

جملاتی از کاربرد کلمه واپس ماندن

با شعله‌ورتر شدن جنگ، فرماندهی ستون جدیدی که با هدف حمله پایانی به هاوانا اعزام شده بود، به گوارا محول شد. آنان مسیری طاقت‌فرسا را پیاده در مدت هفت هفته طی کردند. آنان برای در امان ماندن از کمین دشمن تنها شب‌ها راه می‌رفتند و اغلب برای چند روز غذا نمی‌خوردند. در روزهای پایانی دسامبر ۱۹۵۸، گوارا موظف شد با تصرف استان لاس ویاس واقع در مرکز کوبا، جزیره را به دو قسمت تقسیم کند. در تنها چند روز، او با مجموعه‌ای از «پیروزی‌های تاکتیکی درخشان» تمام استان، غیر از مرکز آن سانتا کلارا، را تحت کنترل گرفت. گوارا سپس «جوخه انتحار» خود را در نبرد سانتا کلارا، واپسین پیروزی سرنوشت‌ساز نظامی انقلاب، رهبری کرد. در شش هفته منتهی به نبرد، گاه نیروهای او کاملاً محاصره می‌شدند و مهمات کافی در اختیار نداشتند. پیروزی پایانی چه، باوجود برتری نفری دشمن با نسبت ۱۰ به ۱، از نظر برخی ناظران «یک نمونه چشمگیر در برگرداندن ورق در جنگ‌های نوین» محسوب می‌شود.