وا سوختگی
معنی کلمه وا سوختگی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه وا سوختگی
روز چهارشنبه ۱۰ ژانویه ۲۰۱۸ یک پناهنده سوری ۴۳ ساله و پدر چهار فرزند، خودش را در بیرون دفتر سازمان ملل در تریپولی- لبنان به آتش کشید و متحمل سوختگی شدید شد. سوختگی وی درجه سه است و حداقل برای دو ماه بایستی تحت مداوا باشد.
ویژگیهای سوختگی به عمق آن بستگی دارد. در سوختگیهای سطحی فرد آسیب دیده دو یا سه روز درد دارد و در طول روزهای بعدی پوست ناحیهای که دچار سوختگی شده کنده میشود. افرادی که از سوختگیهای شدیدتر رنج میبرند، بیشتر از فشار روانی نارضایتی و شکایت دارند تا از درد ناشی از سوختگی. افرادی که دچار سوختگیهای با ضخامت کامل هستند ممکن است بهطور کامل نسبت به سوزن زدن یا لمس خفیف بیتفاوت باشند. اگرچه سوختگیهای سطحی به رنگ قرمز هستند، سوختگیهای شدید ممکن است به رنگ صورتی، سفید یا سیاه باشند. سوختگیهای اطراف دهان یا سوختگی سطحی موهای داخل بینی میتواند نشانگر سوختگی مجاری تنفسی باشد، اما این یافتهها قطعی نیستند. نشانههای نگرانکنندهتر شامل این موارد است: تنگی نفس، گرفتگی صدا و صدای گوشخراش یا خسخس سینه. خارش در طول فرایند بهبود، طبیعی است و در ۹۰٪ افراد بالغ و تقریباً در همهٔ کودکان اتفاق میافتد. ممکن است در مورد آسیبهای ناشی از برق، احساس کرختی یا مورمور برای مدت طولانی ادامه داشته باشد. ممکن است سوختگیها اختلالات روانی و عاطفی را به همراه داشته باشند.
صفای سوختگی بین و فیض آتش عشق که چون نمک شده خاکستر کباب سفید
این جذبها توسط چشم میتواند به سوختگی یا نقص بینایی منجر شود.
پس از انتقال وی به بیمارستان، مأموران انتظامی به خبرنگاران اجازه ندادند که در جایی که دختر آبی بستری بودهاست، حاضر شوند. این مأموران، با تهدید اینکه «پرونده سحر خدایاری امنیتی» است، همچنین به خبرنگاران هشدار دادند که برای آگاهی بیشتر از وضعیت وی، به بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری نیز مراجعه نکنند.
استنشاق، بلع یا تماس پوست با مواد ممکن است باعث آسیب شدید یا مرگ شود. تماس با ماده مذاب ممکن است باعث سوختگی شدید پوست و چشم شود. از هرگونه تماس پوستی خودداری کنید. آثار تماس یا استنشاق ممکن است با تأخیر همراه باشند. آتش ممکن است گازهای تحریک کننده، خورنده و / یا سمی تولید کند. رواناب حاصل از کنترل آتش یا رقت آب ممکن است خورنده یا سمی باشد و باعث آلودگی شود.
بودیم سبکسر چو سپند از رگ خامی از سوختگی دامن آرام گرفتیم
پرتو ایکس برای انسان بسیار خطرناک است و میتواند آسیبهای زیستی قابل توجهی را پدیدآورد. این آسیبها در انسان شامل سوختگی، بیماری ناشی از دریافت تابش بیش از حد و اثرات ژنتیکی هستند.
پیداست ز نالیدن دل سوز فروغی کاین سوختگی را ز گلستان تو دارد
راهبان بودایی چینی بهطور سنتی و کلیشه ای با تمرین هنرهای رزمی چینی یا کونگ فو ارتباط داشتهاند و راهبان اغلب شخصیتهای مهم در فیلمهای رزمی هستند. این وابستگی، بیشتر در اطراف معبد شائولین متمرکز شدهاست. راهب بودایی بودیدارما، که بهطور سنتی به عنوان بنیانگذار بودیسم ذن در چین شناخته میشود همچنین ادعا میشود کالارایپایاتو (که بعداً به کونگ فو تبدیل شد) را به کشور معرفی کردهاست. این ادعای اخیر مناقشه زیادی ایجاد کردهاست (رجوع کنید به بودیدارما، ورزشهای رزمی و ارتباط هند مورد مناقشه) یک ویژگی دیگر در مورد راهبان بودایی چینی این است که آنها علائم سوختگی را در پوست سر خود انجام میدهند انگشت یا بخشی از پوست در قسمت جلوی بازو با بخور علامت گذاری میشود.
در سوختگی چو آتشم من زین سوختهتر نخواهم آمد
جمعیت حمایت از آسیبدیدگان سوختگی: جمعیت حمایت از آسیبدیدگان سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تأمین نیازمندیهای بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب میبینند بنیانگذارده شد.
سوختگیها توسط منابع خارجی زیادی از جمله منابع گرمایی، شیمیایی، الکتریکی و تشعشعی به وجود میآیند. رایجترین عوامل سوختگی در آمریکا عبارت است از: آتش یا شعله (۴۴٪)، آب گرم (۳۳٪)، وسایل داغ (۹٪)، برق (۴٪) و مواد شیمیایی (۳٪). بیشتر (۶۹٪) آسیبهای ناشی از سوختگی در خانه یا محل کار اتفاق میافتند، و اکثر آنها ناخواسته اتفاق میافتند، این در حالی است که ۲٪ بر اثر حمله توسط یک فرد و ۲–۱٪ نتیجهٔ اقدام به خودکشی است. این منابع میتواند باعث به وجود آمدن صدمات تنفسی به مجاری تنفسی و/یا ششها شود که در ۶٪ سوختگیها رخ میدهد.
زآتش شوق همه سوختگیهای دل است هرچه در نامه قلم را به زبان میآید
درحالیکه بیشترین مواجه با سطوح مضر تابش الکترومغناطیسی بلافاصله بهصورت سوختگی رخ میدهد، اثرات سلامتی ناشی از قرار گرفتن مزمن و شدید در برابر آن ممکن است به مدت چندماه ویاچند سال اثرنداشته باشد.
اگر چه سوز محبت ز من اثر نگذاشت به بوی سوختگی می توان شناخت مرا
گله زین سوختگی با که کنم چون جز دل نیست سوزنده کسی بر من رسوا مانده
نامت نشود تا نشوی سوختهٔ عشق کز داغ پس از سوختگی نام توان یافت
عیب من گر نبود سوختگی، می باید لب می نوش تو را لخت کبابی که مراست
از نفس سوختگی خال لب ساحل شد گوهر ما که تلاش دل دریا میکرد