وا خورانیدن

معنی کلمه وا خورانیدن در لغت نامه دهخدا

واخورانیدن. [ خوَ / خ ُ دَ ] ( مص مرکب ) متعدی واخوردن. ( شعوری ). رجوع به واخوردن شود.

معنی کلمه وا خورانیدن در فرهنگ فارسی

متعدی واخوردن

جملاتی از کاربرد کلمه وا خورانیدن

در پادشاهی متحد بریتانیا، سافراجت‌هایی که برای دفاع از حق رأی زنان زندانی شده بودند را خوراندند. املین پنکهرست که در آن زمان در زندان به سر می‌برد از جوّ ترسناک و فریادهای زنان نوشته است. پادشاهی متحد همچنین از روش خورانیدن بر روی جمهوری‌خواهان ایرلندی استفاده می‌کرد که منجر به مرگ هم شده است.
در برخی از کشورها چنانچه زندانی به اعتصاب غذا روی آورد، او را می‌خورانند. هرچند که از ۱۹۷۵ میلادی، اعلامیهٔ توکیو از سوی انجمن جهانی پزشکی، زندانی را «قادر به اتخاذ تصمیم به‌تنهایی و با منطق» معرفی کرده است. خشونتِ خورانیدن به‌گونه‌ای است که می‌توان آن را نوعی شکنجه رده‌بندی کرد. چراکه خورانیدن می‌تواند دردناک باشد و موجب خونریزی یا انتقال بیماری شود (چنانچه برای انجام آن از ابزار آلوده استفاده شود).
با این وجود زنان بریتانیا تا سال ۱۹۰۳ از چنین حقی برخوردار نبودند و خانم پنکهرست به این نتیجه رسید که جنبش حق رای زنان برای این که مؤثر باشد باید به روش‌های افراطی و شبه‌نظامی روی بیاورد. کارزار زنان عضو اتحادیه اجتماعی سیاسی زنان به مرور خشن‌تر شد. آسیب زدن به املاک و اعتصاب غذا باعث شد حکومت هم دست به اقدام‌های خشن مانند زندانی کردن زنان و خورانیدن اجباری آنها شد تا این که با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ مدتی این کارزار به تعویق افتاد.