هواگرد کوچک

معنی کلمه هواگرد کوچک در فرهنگستان زبان و ادب

{small aircraft} [حمل ونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست کمتر از 5670 کیلوگرم در امریکا یا بین 17 تا 40 تن در انگلستان

معنی کلمه هواگرد کوچک در ویکی واژه

هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست کمتر از ۵۶70 کیلوگرم در امریکا یا بین ۱7 تا ۴0 تن در انگلستان.

جملاتی از کاربرد کلمه هواگرد کوچک

پس از اتمام مراحل طراحی هواگرد مرحله طراحی قسمت‌های مرتبط با نصب سلاح‌ها آغاز شد. این مرحله به دلیل پیش‌بینی‌های قبلی و نیز نوع بدنه هواگرد کار زیاد دشواری نبود. موتور با اهرم‌هایی ایمن به بدنه متصل شده و می‌توان نسبت به مدل‌های قدیمی آن را راحت‌تر جابه‌جا کرد. پانل‌های بزرگ در زیر بال می‌توانست برای مواقع مورد نظر به آسانی برداشته شود. مخزن سوخت در زیر کابین خلبان تا انتهای هواگرد به صورت تخت کشیده شده‌است. به‌کارگیری پانل‌های کوچک برای دسترسی آسان به تمام قسمت‌های هواگرد از دیگر نکات برجسته ب‌اف ۱۰۹ بود.
یگان ارتشی سازمانی است در درون نیروهای مسلح. هر یگان می‌تواند چندین سرباز، ناو، نفربر یا هواگرد را در بر بگیرد. هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی به‌طور پایگانی به گروه‌های گوناگون بزرگ و کوچکی بخش شده‌اند. این یگان بندی‌ها به مدیریت بهتر کارکردی، تاکتیکی و اداری نیروهای مسلح یاری می‌رساند. به شیوه تقسیم این یگان‌ها در نبردگاه یا محل رزمایش، آرایش نظامی می‌گویند.
اف‌و ۱۸۷ یک هواگرد تمام فلزی با بدنه بسیار باریک و اتاقک کوچک بود؛ به‌وجهی که برخی نشان‌گرها در طرف داخل پوسته موتورها قرار داشت.
آلمان از بدو به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیست در سال ۱۹۳۳ و تشکیل مخفیانه لوفت‌وافه به دنبال ایجاد ناوگانی از بمب‌افکن‌های راهبردی بود. سرهنگ والتر وور، نخستین رئیس ستاد کل لوفت‌وافه تصور می‌کرد شوروی و نه فرانسه، دشمن اصلی آلمان در آینده خواهد بود؛ بنابراین آلمان می‌بایست قادر به هدف قرار دادن مراکز صنعتی دشمن در اعماق خاک آن باشد. از این رو برنامه «بمب‌افکن اورال» برای یک بمب‌افکن فوق برد بلند پدید آمد. تا ماه مه سال ۱۹۳۴ توسعه یک بمب‌افکن سنگین با قابلیت‌های اجرای چنین مأموریتی، یکی از اولویت‌های بالای لوفت‌وافه بود. دو شرکت یونکرس و دورنیه موظف به طراحی هواگرد مورد نظر شدند. این دو شرکت پیش‌نمونه‌های خود برای یو ۸۹ و دو ۱۹ را تا اواخر سال ۱۹۳۶ آماده کردند. به هر حال هیچ‌یک از این هواگردها عملکرد رضایت‌بخشی نداشتند. در همین حین وور در اثر یک حادثه هوایی جان باخت. پس از او رویکرد لوفت‌وافه متأثر از عقاید سرهنگ ارنست اودت، رئیس دفتر فنی وزارت هوانوردی رایش تغییر کرد. اودت هوادار هواگردهای کوچک و پرسرعت بود و از ایده بمب‌افکن شیرجه‌ای تاکتیکی با دقت هدف‌گیری بالا پشتیبانی می‌کرد. سرلشکر آلبرت کسلرینگ، رئیس جدید ستاد کل لوفت‌وافه در این عقیده با او اشتراک داشت و بمب‌افکن‌های دو موتوره را برای جنگ آینده کافی می‌دید. بدین شکل ماه آوریل سال ۱۹۳۷ با دستور ارتشبد هرمان گورینگ، فرمانده کل لوفت‌وافه، با تأکید بر بیش از حد پر خرج بودن آن‌ها و نیاز آلمان به گستردگی کمیت، کار بر روی برنامه بمب‌افکن اورال متوقف شد.
مقادیر زیادی از تسلیحات و تجهیزات شوری از جمله ۶۲۲ توپ، ۶۱۱ خودرو، ۲۳ تانک در این نبرد منهدم تا به غنیمت گرفته شد. در طول این نبرد همچنین ۱۲۳ هواگرد شوروی در آسمان و ۱۸ هواگرد دیگر بر روی زمین منهدم و چهار ناوشکن، یک زیردریایی و چند شناور کوچک‌تر دیگر با مجموع تناژ ۱۰۸۰۰ تن غرق شدند. در طرف مقابل آلمانی‌ها تنها ۳۱ هواگرد را به علت‌های مختلف، از دست دادند.
در سال ۱۹۱۶، انگلیسی‌ها یک کشتی هوایی کوچک کلاس اس‌اس را برای شناسایی هوایی شبانه بر فراز خطوط آلمان در جبهه غربی تغییر دادند. این هواگرد با موتور خاموش و کیسه هوای سیاه، از روی زمین اصلاً دیده نمی‌شد، اما از چندین پرواز شبانه، اطلاعات مفید کمی به‌دست آمد و این طرح کنار گذاشته شد.
با آغاز این تهاجم، استاوکا نیروی کمکی بیشتری به منطقه نظامی مسکو فرستاد تا در دفاع بیرونی شهر قرار گیرند. ارتش چهارم با تشکیل سه گروه شوک، از ۱ دسامبر به گولیتسینو حمله برد. این حمله از پشتیبانی زرهی چندانی برخوردار نبود و مستقیماً با مواضع آماده دفاعی دشمن برخورد کرد. ارتش پنجم شوروی لشکر دویست و شصت و هفتم پیاده‌نظام ورماخت را دفع نمود و تا نقطه آغاز حرکت عقب راند. لشکر یکم تفنگ‌دار موتوریزه محافظ شوروی در نارو-فومینسک مقاومت جانانه‌ای از خود نشان داد؛ با این وجود، لشکرهای دویست و پنجاه و هشتم پیاده‌نظام و سوم پیاده‌نظام موتوریزه ورماخت توانستند ۴ تا ۹ کیلومتر در دفاع شمالی و جنوبی آن نفوذ کرده و خود را به جنوب گولیتسینو برسانند. این مسئله سبب شد روز ۲ دسامبر فن بک به فرماندهان ارتش‌های خود اعلام کند دشمن در آستانه فروپاشی است. در همین حال نیروی کوچکی از ارتش سی و سوم شوروی شامل تیپ ۱۸ تفنگ‌دار، تیپ‌های ۵ و ۲۰ تانک و گردان‌های ۲۳ و ۲۴ اسکی، جناحین نیروهای نفوذ کننده آلمانی را مورد حمله قرار داده و آن‌ها را در نزدیکی آپرلفکا تقریباً محاصره کردند. به هر صورت، روز بعد دو لشکر آلمانی خود را از محاصره بیرون کشیده و به مواضع ارتش چهارم در طول رود نارا بازگشتند. در همین حین درگیری شدید هوایی نیز بر فراز نبردگاه در جریان بود. روز ۲ دسامبر جنگنده‌های شوروی از ساقط ساختن ۱۷ هواگرد دشمن گزارش دادند. با این حال طبق اعلام لوفت‌وافه تنها ۴ هواگرد آلمانی در این روز از دست رفتند.
هواپیمای جنگنده یا هواپیمای شکاری گونه‌ای هواگرد نظامی با سرعت بالا، مانورپذیری بسیار است و از سلاح‌هایی برای از میان بردن هواپیماهای دشمن برخوردار است. جنگنده‌ها در درجهٔ اول برای تضمین کنترل فضای هوایی طراحی می‌شوند. جنگنده‌ها در مقایسه با هواپیماهای نظامی دیگر اندازه کوچکی دارند، آن‌ها به رزم هوایی با هواپیماهای دیگر پرداخته، بمب‌افکن‌های دشمن را سرنگون کرده و مأموریت‌های تاکتیکی متنوع دیگری را انجام می‌دهند و دارای انواع مختلفی هستند.
با این حال که پیش از این از شرکت مسرشمیت خواسته شده بود تنها بر طراحی و تولید جنگنده‌ها تمرکز کند، این شرکت طرحی بر مبنای برنامه په ۱۰۶۱، بدین منظور ارائه و بلافاصله سفارش سه پیش‌نمونه از آن را دریافت کرد. در جریان جنگ جهانی دوم، در پی سقوط فرانسه و شدت گرفتن تنش بین آلمان و ایالات متحده، وزارت هوانوردی اواخر سال ۱۹۴۰ مقرر کرد بمب‌افکن مورد نظر می‌بایست مسیر ۱۲٬۰۰۰ کیلومتری از برست در ساحل غربی فرانسه تا نیویورک را طی کند و بازگردد. گروه طراحی مسرشمیت ادامه کار توسعه را بر مبنای ام‌ئی ۲۶۱ نهاد تا یک «هواگرد بهینه» با برد ۲۰٬۰۰۰ کیلومتر برای کاربرد برد بلند غیرنظامی و نظامی پدید آمد. این هواگرد نیروی محرکه خود را از چهار موتور جدید ۱۲ سیلندری دی‌ب ۶۰۳ می‌گرفت. برای منظور نظامی محوله دو تا پنج تنی در محفظه بمب حجیم درونی در بخش میانی بدنه در نظر بود. بمب‌های کوچک‌تری نیز در محفظه‌های بیرونی زیر بال‌ها حمل می‌شد. به جهت بهه حداکثر رساندن بهره‌وری آیرودینامیکی، تسلیحات دفاعی می‌بایست در برجک‌های جمع‌شونده‌ای قرار می‌گرفت که هنگام عدم نیاز به آن‌ها، به صورت کاملاً تراز با بدنه، جمع می‌شدند.