همایون میرزا
جملاتی از کاربرد کلمه همایون میرزا
رضا جولایی در آخرین رمانش شکوفههای عناب به سراغ اعدام میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل پس از به توب بسته شدن مجلس رفتهاست. رمانی که به سیاق کارهای دیگر او در زمینهای تاریخی اتفاق میافتد. در سوءقصد به ذات همایونی ترور محمدعلیشاه در مرکز اثر است و در یک پرونده کهنه قتل محمد مسعود روزنامهنگار جنجالی دهه بیست. جولایی در شب ظلمانی یلدا هم به جنگهای ایران و روس پرداخته بود و در جدیدترین اثرش که یک مجموعه داستان است هم به تاریخ پرداختهاست. او کارهایش را قصههایی تاریخمند میخواند.
بار دیگر همایون به طرف قندهار که تحت سلطه برادرش کامران میرزا بود، رو کرد، اما هیچ کمکی دریافت نکرد و مجبور شد به شاه ایران پناهنده شود.
در ۱۵۳۲ میلادی، سلطان سعید خان ارتش تحت فرمان میرزا حیدر دوغلات اعزام نمود که از کاشغر به بلتستان و لداخ حمله کرد. او یک شکست نظامی متحمل شد و پس از مرگ سعید خان، به شاه مغول همایون در آگره پیوست. وی به دعوت یکی از دو جناح رقیب که بهطور مداوم برای دستیابی به قدرت در کشمیر میجنگیدند، با همراهی چهار صد سرباز مغول، به کشمیر بازگشت. او به حکمرانی چکها پایان داد. سلطنت وی سلطنت وحشت بود و شیعیان چاره ای جز تقیه نداشتند.وی نظر دانشمندان اهل سنت را در مورد کتاب فقه احوط اثر سید محمد نوربخش جویا شد، و آنها فتویٰ کفر را صادر نمودند. میرزا دوگلت مینویسد:
در قلمرو کامران میرزا، هندل میرزا پس از امتناع از خواندن خطبه به نام کامران میرزا، در کابل در بازداشت خانگی قرار گرفت. همان موقع به برادر دیگر وی، عسکری میرزا، دستور داده شد که ارتش را جمع کند و به سمت همایون حرکت کند و او را اسیر کند. وقتی همایون خبر نزدیک شدن ارتش متخاصم را دریافت کرد، تصمیم گرفت که با آنها مقابله نکند و در عوض به جای دیگری پناه برد. اکبر در اردوگاه نزدیک قندهار پشت سر گذاشته شد، چون ماه دسامبر بود، و بیش از حد سرد و خطرناک بود تا کودک نوزاد ۱۴ ماهه را در راهپیمایی از طریق کوههای هندوکش شرکت دهد. عسکری میرزا اکبر را به داخل شهر برد و او را به همسران کامران و عسکری میرزا را برای تربیت او میدهد. نام همسر کامران میرزا، سلطان بیگم، در اکبرنامه به چشم میخورد.
رانا پراساد رائو در آمارکوت از همایون در خانه اش استقبال کرد و چندین ماه آنها را پناه داد. در خانه این نجیبزاده هندو راجپوت بو که حمیده بانو، اکبر، امپراتور آینده را در ۱۵ اکتبر ۱۵۴۲ به دنیا آورد. تاریخ تولد کاملاً مشخص شده بود زیرا همایون با منجم خود مشورت و موقعیت سیارات را دقیق بررسی کرده بود. کودک وارثی بود که مدتها مورد انتظار همایون سی و چهار ساله و پاسخ بسیاری از دعاهایش بود. اندکی پس از تولد، همایون و مهمانیهایش آمرکوت را به مقصد سند ترک کردند و اکبر را که هنوز در کودکی آماده سفر طاقت فرسایی نبود، پشت سر گذاشتند. وی بعداً توسط عسکری میرزا به فرزندی پذیرفته شد.[نیازمند منبع]
با پایان حکومت وزیر همایون وقفهای کوتاه مدت در ایجاد مدارس جدید به وجود آمد ولی در ادامه با تلاش همفکران وزیر همایون، ساخت مدارس جدید ادامه یافت و «مدرسه احمدیه» با تلاشهای آقا میرزا احمد زنجانی در سال ۱۳۲۷ هـ. ق تأسیس گردید. تلاشهای فعالان زنجانی در حوزه فرهنگ و دانش تداوم یافت و در ادامه «مدرسه محمدیه» توسط دیگر یاران وزیر همایون به نامهای یوسف علایی و وزیر اکرم با هدف آموزش علوم غیر دینی در زنجان احداث گردید.
ناحیت خرقان به جهت مو قعیت طبیعی خود غالباً به صورت ییلاقی و اردوگاه نظامی مورد استفاده حکام قرار میگرفت چنانچه در وقایع سال ۸۷۱ هجری میخوانیم میرزا مظفرالدین جهانشاه پادشاه ترکان برای اجتماع، سردران به بلاد آذربایجان و عراق فرستاد و بنا بر فرمان محمد میرزا از اصفهان و سایر امرا و تیول داران با خود فراوان به اردوی همایونی ملحق شدند. پادشاه جهانشاه احشام تراکمه را کوچانیده و از ییلاق خرقان با عظمت و شوکت تمام به جانب بغداد نهضت نمود.