معنی کلمه هم پنجگی در لغت نامه دهخدا هم پنجگی. [ هََ پ َ ج َ / ج ِ ] ( حامص مرکب )هم پنجه شدن. پنجه درافکندن. نبرد کردن : به هم پنجگی پیل را بشکنم شه پیلتن بلکه پیل افکنم.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه هم پنجگی از قوی پنجگی خیل فنا عبرت گیر کز دلیری به زمین قامت رستم زدهاند پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن کاین به سر پنجگی قوت جسمانی نیست