هشیار شدن

معنی کلمه هشیار شدن در لغت نامه دهخدا

هشیار شدن. [ هَُ ش ْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به خود آمدن. افاقه. ( یادداشت به خط مؤلف ). ازمستی درآمدن. || هوشمند شدن :
نگاه کن تن خود کز طراز حکمت او
حکیم گردد بیدار و دل شود هشیار.ناصرخسرو.رجوع به هشیار شود.

معنی کلمه هشیار شدن در فرهنگ فارسی

بخود آمدن افاقه

جملاتی از کاربرد کلمه هشیار شدن

همه خفتند چه مست و چه هشیار تو کَی خواهی شدن از خواب بیدار
چون سیاهی شد ز مو هشیار می باید شدن صبح چون روشن شود بیدار می باید شدن
چون سیاهی شد ز مو، هشیار می‌باید شدن صبح چون روشن شود بیدار می‌باید شدن
برون شدن ز خرابات زندگی هشیار ز خود نرفتن و پیمانه‌ای نپیمودن
درد احشایی از جهات گوناگون با درد سطحی در تفاوت می‌باشد. از مهم‌ترین اختلافات بین درد سطحی و درد احشایی این است که آسیب‌های کاملاً موضعی احشاء به ندرت باعث درد شدید می‌شوند. به عنوان مثال، جراح می‌تواند روده یک شخص هشیار را بدون ایجاد درد مشخص، به دو نیم قطع نماید. با این حال، هر محرکی که باعث تحریک منتشر پایانه‌های عصبی درد در سراسر عضو احشایی شود، منجر به ایجاد دردی می گردد که می‌تواند شدید باشد؛ چنین محرک هائی عبارتند از: ایسکمی بافت احشایی، آسیب شیمیایی سطوح احشاء، اسپاسم عضله صاف احشای تو خالی، اتساع بیش از حد احشای تو خالی و کشیده شدن بافت پیوندی درون یا اطراف احشاء.