هبوط حوا

معنی کلمه هبوط حوا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هبوط حوا (قرآن). بعد از اینکه آدم و حوا (علیهماالسلام) از درخت ممنوع تناول کردند، از بهشت به سوی زمین هبوط کردند.
خدا به هبوط حوا (علیهاالسّلام)، از بهشت فرمان داد. «وقلنا یـــادم اسکن انت وزوجک الجنة... • ... وقلنا اهبطوا... • قلنا اهبطوا منها جمیعـا...؛ و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای) آن، از هر جا می خواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد• پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود• گفتیم: همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند».«ویــادم اسکن انت وزوجک الجنة... • قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو...؛ و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! امّا به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود• فرمود: (از مقام خویش،) فرود آیید، در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود! (شیطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و برای شما در زمین، قرارگاه و وسیله بهره گیری تا زمان معینی خواهد بود».«فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک فلا یخرجنکما من الجنة فتشقی• قال اهبطا منها جمیعـا بعضکم لبعض عدو...؛ پس گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهی افتاد• (خداوند) فرمود: هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می شود، و نه در رنج خواهد بود».
فریب خوردن حوا
فریب خوردن حوا (علیهاالسّلام) از شیطان، در تناول از درخت ممنوع، باعث هبوط وی شد. «وقلنا یـــادم اسکن انت وزوجک الجنة... ولا تقربا هـذه الشجرة... • فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه وقلنا اهبطوا...» «ویــادم اسکن انت وزوجک الجنة... ولا تقربا هـذه الشجرة... • وقاسمهما انی لکما لمن النـصحین• فدلـهما بغرور فلما ذاقا الشجرة... • قال اهبطوا...» «فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک فلا یخرجنکما من الجنة فتشقی• فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لا یبلی• فاکلا منها... • قال اهبطا منها جمیعـا...؛ پس گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهی افتاد• سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد• سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه اش را پذیرفت، و هدایتش نمود• (خداوند) فرمود: هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می شود، و نه در رنج خواهد بود». آدم و حوا (علیهماالسلام) از بهشتی که کانون آرامش و آسایش و دور از درد و رنج بود بر اثر فریب شیطان اخراج شدند.

جملاتی از کاربرد کلمه هبوط حوا

از اين لحاظ عناوينى از قبيل تلقى كلمات ، مورد توبه الهى قرار گرفتن، مجتباى خدا شدن و مهدى شدن به آدم اسناد داده شد و اينتحليل منافى آن نيست كه حوا عليهما السلام در همه عناوين منفى و مثبت ثبت شده با آدمعليه السلام سهيم بوده است ، ليكن دركه امور منفى و نيز درجه امور مثبت در حوا كمتر ازدركات و درجات حضرت آدم عليه السلام در اين صعود و هبوط بوده است و همين تمايزدركه و امتياز درجه ، مصحح افراد ضمير فعل يا ضمير شده است .
((وقتى كه آدم و حواعليهماالسّلام به زمين هبوط كردند، مدتى دور از هم و در تنهايى مىزيستند و براى رسيدن به همديگر، به درگاه خداوند تضرّع و گريه كردند تا خداوندبر آنان ترحّم نمود و به جبرئيل دستور داد خيمه اى از خيمه هاى بهشتى را به زمين بردهو آدم و حوا را در آن خيمه جمع كرد. اين خيمه داراى ستوتى بسيار نورانى و از جنسياقوت سرخ بود، تا هر جا نور اين ستون امتداد داشت ، خداوند به احترام ستون و خيمهبهشتى آن را جزء حرم خود قرار داد)).
در آيات مورد بحث ، و آيات پيش از آن خوانديم كهقبل از توبه و بعد از توبه به آدم و همسرش حوا خطاب شده به زمين فرود آئيد، دراينكه اين تكرار براى تاءكيد است يا اشاره به دو مطلب ديگر در ميان مفسران گفتگواست ، ولى ظاهر اين است كه جمله دوم اشاره به اين واقعيت باشد كه آدم گمان نكند باپذيرش توبه او هبوط به زمين منتفى شده است ، بلكه او اين راه را بايد برود! يا بهاين جهت كه از اول براى اين هدف آفريده شده بود، و يا به خاطر اينكه اين هبوط اثروضعى عمل او بوده است ، اين اثر وضعى با توبه دگرگون نمى شود.
(اهبطوا) به صيغه جمع آمده است در حالى كه آدم و حوا كه مخاطب اصلى اين سخنبودند دو نفر بيشتر نبودند و بايد صيغه تثنيه آورده شود، اما به خاطر اينكه هبوط آدمو حوا به زمين نتيجه اش اين بود كه فرزندان و نسلهاى آنها نيز در زمين ساكن خواهندشد، به صورت صيغه جمع آمده است .
بنابراين ، تمام جريان تلقى كلمات و توبه الهى را بايد مناسب باقبل از هبوط تفسير كرد تا مناسب با آن نشئه باشد، نه بعد از هبوط به زمين تا محكومقوانين عالم اعتبار و احكام دنيا باشد و اما جريان تلقى كلمات كه آيا آدم و حوا هر دو آنهارا تلقى كردند يا خصوص حضرت آدم عليه السلام در بحث قبلى گذشت .
قدیس آگوستین هیپویی (۳۵۴–۴۳۰ میلادی) در تئودیسه آگوستینی خود، آن‌طور که در کتاب جان هیک با نام شر و خداوند عشق معرفی گشته است، بر داستان پیدایش تمرکز می‌کند، داستانی که اساساً این را دیکته می‌کند که خداوند دنیا را خلق کرده و آن خیر بود؛ شر صرفاً عاقبتی از هبوط بشر است (داستان باغ عدن آن جا که آدم و حوا خدا را نافرمانی کردند و موجب گناه داتی [یا فطری و سرشتی] برای بشر گشتند). آگوستین اظهار می‌کند که شر طبیعی (شری که در دنیای طبیعی حضور دارد همچون بلایای طبیعی و غیره) توسط فرشتگان تنزل‌یافته موجب گشته‌اند، در حالی که شر اخلاقی (شری که با اختیار افراد بشر سبب می‌شود) به‌عنوان نتیجه‌ای از این که بشر از خدا غافل شده است و انتخاب کرده است تا از مسیر منتخب وی منحرف شود می‌باشد. آگوستین استدلال کرد که خدا نمی‌توانسته شر را در دنیا خلق کرده باشد، چنان‌که آن خیر آفریده شده است، و تمامی پندارها از شر صرفاً بی‌بهره‌گی یا انحرافی از خیر هستند. شر نمی‌تواند جوهره‌ای مجزا و یگانه باشد. برای مثال، نابینایی موجودیتی مجزا نیست، اما صرفاً فقدان بینایی یا بی‌بهره‌گی از بینایی است؛ بنابراین تئودیسه‌گرایان آگوستینی استدلال خواهند کرد که مسئله شر و رنج باطل است چرا که خداوند شر را خلق نکرد؛ این بشر بود که انتخاب کرد تا از مسیر خیر کامل منحرف شود.
در مساله هبوط، گاهى خطاب ، متوجه خصوص آدم و حوا شده و به صورت تثنيه :اهبطا تعبير شده است : اهبطا منها جميعا (817) و اين براى آن است كهشيطان ، قبلا، از جنت خارج شده و هبوط كرده بود، ولى در آيهمحل بحث ، خطاب اهبطوا به صورت جمع آمده ،شامل ابليس ‍ نيز شده است و اين نشان مى دهد كه او به گونه اى در بهشت حضور داشتهكه مشمول خطاب گرديده است . از اين رو در مبحث لطايف و اشارات به اينسوال پاسخ داده مى شود كه با آن كه شيطان قبلا خارج شد چگونه دوباره در آن نفوذكرد. (818)
ممكن است گفته شود، اين بيان خالى از اشكالنيست ؛ زيرا مبتنى بر اين است كه شركت شيطان و دخالت او در خطاب اهبطوا امرىمسلم باشد، (824) در حالى كه سر جمع آمدن خطاب اهبطوا ملحوظ بودن ذريهآدم و حوا در خطاب است ؛ چنان كه امين الاسلام اختيار كرده است . (825) به تعبير ديگر،آدم و حوا نسبت به همه انسان ها اصل هستند واصل هر جمعى منزله همه آن جمع است و اساسا شيطان ،مشمول اين خطاب نبود زيرا او با هبوط قبلى از منزلت فرشتگان پس از استكبار از سجده، از بهشت نيز بيرون رفت و هبوط دوباره معنا ندارد و راه يافت : و نفوذ لحظه اى و موقتىبراى اعمال شيطنت ، سكون و صعودى به حساب نمى آيد تا هبوط و سقوط ديگر را درپى داشته باشد.
آدم و حوا هم اگر با خوردن از درخت به خودشان ظلم كردند،قبل از آن بوده كه خداوند شريعتى را در بين بنى نوع انسانى تشريع كرده باشد، چونخداى تعالى تمام شريعتها را بعد از هبوط آدم از بهشت به زمين تاسيس ‍ نموده و صرفنهى از نزديكى به درخت ، دليل بر اين نيست كه نهى مولوى بوده تا مخالفتش معصيتمصطلح بوده باشد، علاوه بر اينكه قرائنى در دست هست كه نهى متعلق به آدم و حوا نهىارشادى بوده ، و پاره اى از آن قرائن در آيات سوره (طه ) است . و ما در سابق درتفسير داستان بهشت آدم در جلد اول عرب ى اين كتاب به آنها اشاره نموديم ، از همه اينهاگذشته كتاب الهى تصريح كرده به اينكه موسى (عليه السلام ) بنده اى مخلص بوده: (و اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصا و كان رسولا نبيا) و نيز تصريح كردهبه اينكه ابليس نمى تواند بندگان مخلص خداى را اغوا كند:(قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين . الا عبادك منهم المخلصين ). و اين هم معلوم است كه معصيتبدون اغواى شيطان محقق نمى شود.
بـا ايـنـكـه تـوبـه آدم پـذيـرفـتـه شـد، امـا كـارى كـرده بـود كـه بـازگـشـت بـهحـال نخستين امكانپذير نبود و لذا خداوند (به او و حوا دستور داد هر دو - و همچنين شيطانهمراه - شما - از بهشت به زمين هبوط كنيد) (قال اهبطا منها جميعا).