هبه به محارم

معنی کلمه هبه به محارم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در فقه اسلامی هبه به عنوان یکی از روش های تملیک غیرمعاوضی امـوال معرفـی شـده است. هبه از جمله عقودی است که در برخی موارد مانند هبه به خویشاوندان، شارع بـرای واهب، حق رجوع قرار نداده است. برای تعیین مصادیق خویشاوند در فقه، سه نظر وجـود دارد. مشـهور فقهـا تعیـین مصـادیق را بـه عرف واگذار نموده اند. ممنوعیت رجوع از هبـه بـه پدر و مادر حکمـی اجمـاعی و تنهـا مخالف آن سیدمرتضی است. مشهور فقیهان در مورد رجوع از هبه به فرزندان نیز قائل به ممنوعیت هستند. رجوع از هبـه بـه سایر خویشاوندان نیز مورد اختلاف فقیهان است. مشهور فقها رجوع به ایشان را هم ممنوع می دانند که ادله آن ها قوی تر به نظر می رسد و در مقابل، متقدمین و قانون مدنی، رجـوع را در این مورد جایز می داننـد.
از آنجایی که خانواده یکی از بنیادهای مهم اجتماعی محسوب می شود، دین مبین اسلام نیز بر استحکام آن تاکید ویژه ای داشته است. به حدی که از حیطه اخلاق پا را فراتر نهاده و در احکام اسلام نیز می توان اهمیت این کانون مقدس را دریافت. در لابلای مباحث فقهی به مسئله خویشاوندی یا به تعبیر دیگر رحم اشاره شده و احکامی برای آن بیان شده است. برای نمونه به چند مورد از این احکام اشاره می کنیم: • در باب زکات طبق روایات مستحب است بخشی از زکات به خویشاوندان زکات دهنده که واجد شرایط هستند تعلق بگیرد.
حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۳۰، ص۴۱۱.
از آنجایی که تبیین حکم ممنوعیت رجوع از همه به خویشاوندان مستلزم تعریفی صحیح از خویشاوندان است، برای ورود به بحث باید ابتدا تعابیری نظیر رحم، قرابت و نسب که بیانگر خویشاوندی از لحاظ فقه اسلامی است کاملا تبیین شوند و نسبت بین آن ها مشخص شود.
← واژه رحم
در تعریف واژه های مربوط به خویشاوندی بین فقها اختلاف چشم گیری دیده نمی شود. آنچه مورد اختلاف است تعیین مصادیق این دسته از واژگان است که برای فهم صحیح حکم ممنوعیت رجوع، باید مصادیق آن را در فقه کاوید.
← رحم
...

جملاتی از کاربرد کلمه هبه به محارم

اول ، صدقاتى است كه از راه هبه به حضرتش رسيده كه يك مورد آن وصيت مخيريقيهودى است به هنگام اسلام آوردنش در جنگ احد كهشامل هفت بوستان در بنى نضير بوده است . و ديگرى ، زمينهايى بوده كه انصار به وىبخشيده اند و شامل آن قسمت بوده كه آب بر آنها سوار نمى شده و همه آنها ملك پيغمبربه حساب آمده اند.
هبه عبارت است از اين كه شخصى چيزى از مال خود را به طور مجانى و بدون عوضتمليك غير كند، البته اين تعريف هبه به معناى اعم هبه و عطيه و نحله (كادو) است ، و اماتعريف هبه به معناى اخص احتياج به قيودى دارد كه عطيه و نحله را خارج سازد، و هبه ازجمله عقود است يعنى احتياج به ايجاب و قبول دارد، ايجابش هر عبارتى است كه مقصودبخشنده را برساند مثل اينكه بخشنده بگويد: (اين را به تو هديه كردم ) و يا (تمليككرديم ) و يا (اين مال تو باشد) امثال اينها، وقبول آن نيز هر عبارتى است از گيرنده كه رضايتش به اين بخشش را برساند، و در عقدهبه عربى بودن معتبر نيست و اقوى آن است كه هبه به طور معاطات نيز واقع مى شود،يعنى چيزى را به كسى به عنوان هبه بدهد و او هم آن را بگيرد، بدون اينكه لفظى رد وبدل شود.
چو بگذشت یک چند کردش هبه به بوذر شه آسمان کوکبه
مساءله 17 - اگر واهب بعد از تحويل دادن هبه به موهوب از دنيا برود هبه لازم مىشود هرچند به اجنبى باشد و هرچند كه بدون عوض باشد و ورثه او نمى توانند بههبه او برگردند، و همچنين لازم مى شود در صورتى كه موهوب له بميرد يعنى موهوبمنتقل به ورثه مى شود به نحو لزوم يعنى به طورى كه واهب نمى تواندبه آنانبرگردد.