معنی کلمه های و هو کردن در لغت نامه دهخدا های و هو کردن. [ ی ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آه وناله و افغان کردن. غوغای ماتم زدگان و مصیبت دیدگان سر دادن. گریه و زاری و نوحه سرایی کردن : به باغ طرب نیست یک نغمه سنج ز بس در غمش های و هو کرده ایم.ظهوری ترشیزی ( از ارمغان آصفی ).
معنی کلمه های و هو کردن در فرهنگ فارسی (مصدر ) ۱- هیاهوکردن شوروغوغاکردن . ۲- ناله وافغان کردن درمصیبت : (( بباغ طرب نیست یک نغمه سنج زبس درغمش های وهوکردهایم . ) ( ظهوری ترشیزی )
جملاتی از کاربرد کلمه های و هو کردن منم حق آمده اینجا سخن گوی اناالحق میزنم در های و در هوی سر خود دور نه مانند گوئی بزن چون عاشقان تو های و هوئی آنجا که می به یاد لب او کنند نوش بی های و هوی و نعره مستانه کی شود هیهات که باز بوی می میشنوم آوازهٔ های و هوی و هی میشنوم ور بداند ره دل با هوش او کی رود هر های و هو در گوش او چو ظاهر شد خروش و اشک ریزی برامد های و هوی رستخیزی خاک را هایی و هویی کی بدی گر نبودی جذب های و هوی تو مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع بر اهل وجد و حال، درِ های و هو ببست یاد آن شب ها که بودی تا به روز شوق ما بر های و هوی دوستان چه پرسی از طریق جستجویش فرو آرد مقام های و هویش