نیزه گری

معنی کلمه نیزه گری در لغت نامه دهخدا

نیزه گری. [ ن َ / ن ِ زَ / زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) رماحة. ( صراح ) ( منتهی الارب ). پیشه نیزه سازی. ( ناظم الاطباء ). عمل نیزه گر.

جملاتی از کاربرد کلمه نیزه گری

تنت را برین نیزه بریان کنم ستاره بدین کار گریان کنم