نیریزی قطب الدین محمد

معنی کلمه نیریزی قطب الدین محمد در دانشنامه آزاد فارسی

نِیْریزی، قُطْب الدّین محمد (نیریز ح ۱۱۰۰ـ نجف ۱۱۷۳ق)
عارف و شاعر ایرانی. سی و دومین قطب طریقت ذهبیه. وی پس از کسب علوم ابتدایی در زادگاهش، جهت کسب علوم به شیراز و اصفهان مسافرت کرد. استادانش شاه احمد دارابی، محمودعلی سکاکی، محمدصادق اردستانی، آقا خلیل، میر ابراهیم قزوینی، میر محمدتقی خراسانی و سید هاشم بودند. افزون بر این، در طریقت باطنی و ذکر خفی از پیر و مقتدای خویش، شیخ علی نقی اصطهباناتی، بهره گرفت. وی به خاطر حال باطنی خود و اوضاع سیاسی عصر (چنان که در طب الممالک انقراض صفویه را پیش بینی کرده بود)، ظهور افغان ها و ایجاد دولت افشاری، مسافرت هایی به نجف، احساء، کاشان، قزوین و دیگر شهرها کرد و در طی اقامتش در نجف، شاگردانی از جمله سید مهدی بحرالعلوم نجفی، شیخ احمد احسایی، شیخ جعفر نجفی مشهور به کاشف الغطاء، ملا محراب گیلانی، آقا محمد بیدآبادی، میرزا محمد اخباری و شیخ محمدتقی قاینی را تربیت کرد. قطب الدین در مشرب عرفانی خویش اگرچه وامدار برخی از اندیشه های ابن عربی است، ولی روش و آرای او حاکی از شیوۀ اعتقادی طریقت کبرویه و عرفان خراسانی است؛ خود نیز مبدع روشی است که در زبان پاره ای از شاگردانش به «حکمت معصومیه» اشتهار یافته، او در این روش با بهره گرفتن از احادیث شیعی به مَصاف فلسفه رفته، تا بدان جا که در قصیدۀ عشقیه خویش به دفاع از مولانا، به سختی بر میرداماد تاخته و در نفی عقل استدلالی اشعاری انشاد کرده است. وی در مجموع با ذوقی کاملاً عرفانی عمدۀ آثار خود را در زبان شعر بیان کرده است. از آثار منظومش: کنز الحکمة؛ شمس الحکمة، مشهور به فصل الخطاب؛ قصیدۀ ابداعیه. از آثار منثورش: روحیه؛ طب الممالک.

معنی کلمه نیریزی قطب الدین محمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] «محمد قطب الدین نیریزی»، از حکما و عرفای نامدار و برجسته دوره صفوی است. مؤلفین، محل تولد وی را نیریز ذکر نموده اند. تاریخ دقیق تولد ایشان در هیچ کدام از تذکره ها ذکر نشده است، اما به استناد مقدمه «قصیده عشقیه» ایشان می توان دریافت که به طور تقریب، حدود سال 1100ق اتفاق افتاده باشد.
تمام مورخین، نام وی را محمد و لقب او را قطب الدین نگاشته اند (خاوری، 1362، ج 1، ص 298). نسب شریفش با 26 واسطه از سادات بزرگان دین به حضرت سید الساجدین امام علی بن الحسین(ع) می رسد (خواجوی، ص 5؛ پرویزی، تذکره، ص 3).
از دوران کودکی سید قطب الدین اطلاع دقیقی در دست نیست. آقای دکتر خاوری در این باره مطالبی دارد که مضمون آن چنین است: وی تحصیلات مقدماتی و عالی علوم را در زادگاه خویش آموخت و برای تکمیل سطوح و تحصیل ادبیات عرب، فقه و حدیث و کلام و حکمت به دارالعلم شیراز و اصفهان عزیمت نمود و در خدمت هفت تن از دانشمندان زمان از جمله مولی شاه محمد دارابی، به کسب کمالات پرداخت.
وی به حکمت علاقه ی خاص داشت و در تفسیر، حدیث، فقه و ادب نیز تا حدی تبحر حاصل کرد. او بعد از تکمیل علوم، در بقعه شاه داعی الله نزد شیخ علی نقی اصطهباناتی به طی مقامات سلوک پرداخت و بعد از مرشد و شیخ خویش، اصطهباناتی، در فارس مروج طریقه ی ذهبیه و مرشد و مربی سالکان این طریقت شد. وی سفرهایی به قزوین، قم، کاشان، اصفهان و نجف داشت و در این سفرها به تدریس و تعلیم نیز می پرداخت.
شایان ذکر است که شیخ علی نقی اصطهباناتی (م 1126) از عرفای الهی، استاد معنوی ایشان بوده که وی مراتب سیر و سلوک را نزد او به اتمام رسانیده است.
علاوه بر این مشایخ و مریدان معروف، نام افراد زیادی از مریدان و تربیت یافتگان درجه دوم و سوم وی برشمرده شده که از ذکر آنها خودداری می نماییم.

جملاتی از کاربرد کلمه نیریزی قطب الدین محمد

پس از پایان دادن به غائله هند، معزالدین تصمیم به انتقام از قراختائیان گرفت و برای عبور از جیحون حاکم بامیان را مأمور کرد بر روی آن پل ببندد و لاهور را به قصد غزنین ترک کرد و در کنار سند در محلی به نام دهمیک اردو زد. چندتن از کوکریان برای انتقام جویی هنگام نماز عشا یا قبل از ظهر به خیمه او حمله کردند و وی را به قتل رساندند. مدت حکومت معزالدین از فرمانروایی او بر غزنین ۳۲سال و چندماه بود و حدود ۲۹ سال تحت فرمانروایی برادرش حکومت می‌کرد و حدود سه سال پس از مرگ او به استقلال سلطنت کرد. پایتخت تابستانی او غزنین و خراسان و پایتخت زمستانی او لاهور و هند بود. پس از مرگ او قطب الدین ایبک به تخت نشست که نخستین سلطان ترک نژاد هندوستان محسوب می‌گردد.
وی در مورد فلسفه ، دین و نجوم نوشت ، و در آخرین مورد شرح تفسیری درباره طوسی و نقدهای قطب الدین شیرازی است. الخفری آثاری در زمینه الهیات و نجوم نوشت و نشان داد که دانشمندان اسلامی در زمان و مکان او هیچ تضادی بین اسلام و علم ندارند.
آبا و اجداد او از سادات ترمذ بودند، و از دو سه پشت سکونت قندهار اختیار کرده با شرکت بعضی سادات دیگر تولیت مقبرۂ بابا شیر قلندر، که یکی از اولیاءالله وقت بوده، داشتند. پدرش میر سید صفائی به بهکر آمده تحت ظل رعایت سلطان محمود خان (۸۹۸ه ـ ۹۸۲ه) آنجا متوطن شد و به مرور زمان بسادات کهابروت که قریه ایست در حوالی سیهوان (سیوستان) نسبت نمود. میر معصوم و دو برادرش در بلدۂ بهکر متولد شدند. و چون سید صفائی بحلیهٔ علم و فضل آراسته بود، سلطان محمود خان او را بعد از فوت شاه قطب الدین هروی (المتوفی ۹۷۷ه) بمنصب شیخ الاسلام بهکر مقرر نمود، و بکمال استقلال و احترام زندگی بسر برده در ذیقعدۂ سنه ۹۹۱ه علم عزیمت بعالم آخرت پرداخت.